نشانِ راه

قلم‌نوشت‌های یک مهندس مواد

قلم‌نوشت‌های یک مهندس مواد

نشانِ راه

نشان را علامت و نشانه معنا کرده‌اند. در اینجا نشان‌های راه زندگی در پیچ و تاب‌ها بیان می‌شود. آن نشان‌هایی که حافظ به زیبایی گفت:
از امتحان تو ایام را غرض آن است / که از صفای ریاضت دلت نشان گیرد

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

۶۱ مطلب با موضوع «قلم نوشت (یادداشت‌ها)» ثبت شده است

راستش برای‌ این عکس خیلی متن نوشتم و پاک کردم. این متن آخر رو مینویسم، شاید حق مطلب مغزمو ادا کنه

 


دلم میخواد فقط بگم زندگی کن، دو دقیقه اون کتاب و دفتر، میز کار، پروژه‌ها رو زمین بذار، یه نگاه کن تو آینه به خودت اردیبهشت داره تموم میشه، رفتی صدای جوی آب رو بشنوی؟
رفتی شکوفه ها رو نوازش کنی؟
به کسی که دوستش داری، گفتی دوستش داری؟
خودتو مهمون کردی به یه چای گرم و یه موزیک دلنشین؟
بابا بس کن، فلانی چی میگه و چیکار میکنه، همه ما رو روزگار تغییر داد. نفهمیدیم کی تار موی سفید اومد تو سرمون. قبول کن همه ما تو جوانی سر چیزهای الکی با هم لج میکردیم یا رقابت های الکی سر چیزهایی که می‌گفتن اینا ارزشه، مثل اون نمره بیست کوفتی که الان میفهمی کارهای مملکت لنگ چیزهایی هست که تو دانشگاه یادمون ندادن، مثل فهم اقتصاد و نگاه کلان به آینده

یه لطفی کن، پاشو برو بیرون با رفیقت یه قدم بزن، اون موبایل کوفتی رو هم چند ساعت بذار رو پرواز، ببین رفیقت چی میگه از حال دلش

ببین یه کمی زندگی کن
من که دیر فهمیدم، لااقل تو زودتر اینو بدون، زندگی یعنی حال خوب، حالا یه جوری قاعده درس و دانشگاه، کار و.. بچین که هم حال دل خودت خوب باشه و هم آدمای اطرافت و کشورت و جهان . اگر واسه غیر این تلاش میکنی، دنده عقب رو بگیر و بپیچ.

نمونی تو خونه، چک کردم، فردا همین مسیر میگن نم بارون اردیبهشتی داره

 

پ. ن: رعایت پروتکل ها ولی یادت نره 😷، تو واسه همه ما و کسانی که دوستت دارن، مهمی🍃💚

#قلم_نوشت به وقت عید فطر در آزمایشگاه سرامیک
تقدیم به تو مخاطب عزیز
ببخش دو سه‌تایی کلمه تند نوشتم تو متن، خواستم عامیانه تر حرف بزنم. خودمون آخه یه روزهایی بد دلمون میخواد دو سه تا کلمه تند بگیم
    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۱:۴۵
    پرستو مرادی

    لئو_بابوتا زیبا می‌گوید: «این اصل اساسی را شروع کنید که شما نیازی به تایید کسی ندارید. درست است؟ بله، اگر کسی شما را دوست ندارد، زندگی شما نابود نمی شود. شما می‌توانید شادمانه قدم بزنید، کتاب بخوانید، رمان بنویسید، ورزش کنید، روی چمن‌ها دراز بکشید، غروب را تماشا کنید، می‌توانید با شخص خودتان شاد باشید.
    زمانی که به این درک برسید، از نگرانی اینکه دیگران در مورد شما چه فکر می کنند رها می‌شوید. زمانی که احساس‌های بد به سراغتان می‌آیند (خارج از کنترل ما)، درک کنید که این‌ها بوی خواستن تایید دیگران را می‌دهند و به یاد بیاورید که شما نیازی به تایید دیگران ندارید. بدون آن هم انسان خوبی هستید. در شوق تایید دیگران، زندگی ما رنج آور می‌شود و ما نیازی به این رنج نداریم».
    📗 کتاب کوچک رضایت

    زندگی کنید، به حرفهایی که در مورد شما یا تغییرهای شما می‌زنند، توجه نکنید. اگر از زندگی کنونی خودت خسته‌ای تغییرش بده، به اینکه در مورد تو چه خواهند گفت، فکر نکن. فقط به حال خوب دلت فکر کن. بگذار بوی بابونه ها مدهوشت کند...
    حال دلتان ناب💚
    روزگارتان سبز

     

    تصاویری از دامنه کوه کرکس شهرستان اسدآباد، استان همدان

     

     

    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۱:۴۴
    پرستو مرادی

    «راه زندگی»
    هر کدام ما مسیر پر پیچ و خمی برای زندگی خود دارد. مسیری با هزاران پستی و بلندی و زمین خوردن های بسیار و خطاها و اشتباه های خاص خود. مسیری که هیچ کس از ترس های لحظات نفس گیرش خبر ندارد.

    مسیر زندگی هیچ کس با دیگری قابل مقایسه نیست. اساسا مسیر زندگی هیچ کسی قابل قضاوت نیست. همان مثل معروف که می‌گوید «تو با کفش های من راه نرفته ای».

    امشب که آخرین شب بیداری جان و دل است و هر کس از ما در خلوت شب می‌خواهد مسیر زندگی خودش را مرور کند‌، مراقب باشد خودش را تنها با مسیر طی شده خودش مقایسه کند نه مسیر دیگری. شهامت عذرخواهی را بیاموزد اما نه برای امشب، برای تمام روزهای زندگی اش.

    برنامه اگر برای خوب شدن حال دل دلمان چیدیم. برای اتفاق های پیش بینی نشده هم سهمی بگذاریم، از نظر زمان نمی‌گویم، از اینکه بدانی همه چی در دستان تو نیست و تو تنها به اندازه خویش در تلاش خواهی بود...
    میخواهم بگویم در قول و قرارهایت با خدا، با خودت هم مهربان باش که او با تو بسیار مهربان است

    امشب در فرازهای عاشقانه جوشن کبیر، آنجا که می‌گویی تو بهترین خالقی، تمام زیبایی هایی که دیده ای مرور کن،
    آنجا که می‌گویی ای پوشاننده خطا، به این جا بیاندیش که بیا ما هم چون او پوشاننده خطا باشیم.

    امشب در مسیر دلبرانگی خودت با خدا، حال دلی ناب برایت آرزومندم...
    التماس دعا
    ارادتمند: پرستو

     

    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۱:۳۷
    پرستو مرادی

    #کیت_دی_کاملو می‌گوید: «هیچ‌‌وقت نمی‌توانی چیزی را که قرار است از دست بدهی، نگه داری!
    فهمیدی ...؟
    تو فقط قادر هستی چیزی را که داری ،
    قبل از آن‌که از دستت برود ،
    عاشقانه دوست داشته باشى ...!»

    آری در حقیقت امر ما مالک چیزی نیستیم. این همه تقلا برای کسب ابزار آسایش، تنها آرامش را از ما گرفت و یادمان رفت فرصت دوست داشتن در گذر است.
    آفتاب را دوست داشته باشیم. صدای جوی آب را بشنویم. رنگ در رنگ طبیعت را بنگریم و عاشقانه لبخند بزنیم.
    مبادا زندگی در وسط تلاش ها یادمان برود.
    حال دلتان عالی

     

     

     

     


    پ. ن: عکس ها آرشیوی از سال ١٣٩٧ از مسیر روستاهای هرانده به خُمده است. واقع در فیروزکوه

    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۰۰ ، ۲۱:۴۲
    پرستو مرادی

    مهم نیست تنهایی و کسی در صعود قله‌ اهدافت کنار تو نیست. مهم این است که تو می‌خواهی شکوه و عظمت درونت را به شکوفایی برسانی.
    چیزی شبیه این گل ظریف که به تنهایی در نوک قله روییده بود.
    تو به خدا ایمان داشته باش، خدا تو را از میان سختی‌ها عبور می‌دهد.
    به قول شاعر که از زبان خدا گفت : «گر بی منی با همه‌ای بی همه‌ای/ گر با منی بی همه‌ای با همه‌ای»

     

    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۰۰ ، ۲۱:۳۷
    پرستو مرادی


    این عکس متعلق به گلی است‌ که در اولین صعود سال ١٣۹۹ در قله کلکچال و در ارتفاع ۳۳۵٠ متر آن را مشاهده کردم.
    شکوه این گل مرا مدهوش خودش کرد. از این بابت که خودش را از بین سنگ ها بیرون کشانده و به رشد خودش آن هم در قله ادامه داده بود.


    شاید خلاصه سال ١٣٩٩ من نیز همین باشد «برای رویش به سنگهای مسیرت توجه نکن، به درون خودت رجوع کن و با انعطافی از‌ سختی عبور کن و منتظر جوی آب و رودخانه نباش، بارش رحمت الهی رزق ماست»

    خدا همواره مسیری را برای ما خواهد ساخت، ما باید هنر دیدن مسیر را کسب کنیم و گاهی دست بکشیم از مسیری که به سنگ می‌خورد.

    در سال ١٣۹۹ پای گفتگو آدم‌هایی نشستم که چه مرارت ها کشیده بودند و اما در نهایت دستاوردهای خوبی برای کشور رقم زدند و شبیه همین گل در قله اهداف خود روییده بودند.
    و آدم‌هایی را هم دیدم که نشسته و منتظرند کسی برای آن‌ها تحولی رقم بزند.

    فصل الخطاب این است، آن لحظه که در دعای تحویل سال «حول حالنا إلی أحسن الحال» را طلب می‌کنیم، باید بدانیم آن حال نیکوتر رقم نمی‌خورد مگر به مدد اراده و تلاش هر روز ما.

    امیدوارم سال ١۴٠٠ برای همه ما سرشار از رویش‌های شبیه این گل باشد. یادمان باشد تاریخ پر از التهاب بوده و ما هم در فصلی از این تاریخ حضور داریم، پس نقش و شکوه خود را رقم بزنیم، درگیر مجادله با سنگها نشویم، عبور کنیم.

    هر صبح برای ما آینده‌ای تازه است، من سالی را برایتان آرزومندم که هر روزتان سرشار از عشق باشد و حال دلتان خوب و زندگی تان سرشار از رحمت و برکت🌱🍃🌼💮🌼
    سال ١۴٠٠ بر شما مبارک🌹🌺🌹
    در قنوت دستان مان در لحظه یا مقلب القلوب همدیگر را دعا کنیم.


    ارادتمند: پرستو

    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ اسفند ۹۹ ، ۲۱:۳۳
    پرستو مرادی

    هر آدمی در زندگی متحمل شکست‌های متعدد می‌شود. گاهی دلش می‌شکند و زخمی عمیق بر پیکر روحش می‌افتد. گاهی فقدان عزیزی امید و انگیزه را از روانش به غارت می‌برد. گاهی آدمی متحمل عشق‌های یک طرفه می‌شود. عشق‌هایی که هر چقدر شوق و علاقه‌اش را به میدان می‌آورد، یار بیشتر می‌گریزد و او سرخورده تر می‌شود. گاهی یکباره تمام تلاش آدمی در اثر حادثه‌ای بر باد می‌رود و گاهی و گاهی.... 

    چه بسیار است این گاهی‌ها برای همه ما و هرکس به تناسب زندگی خودش متحمل رنج‌های عمیقی شده است. رنج هایی که گاه نمی‌توانی حتی یک کلمه از آن را در قالب واژه بیان کنی، درست در آن زمان‌هایی که برخی هم نشسته‌اند به قضاوت کردن تو یا طعنه زدن به تو یا هزاران آلام دیگر که باز نمی‌توانی رنج را به زبان برانی.

    با همه این‌ها، من یک تجربه را می‌خواهم بیان کنم. کاغذ و قلمت را بردار، لطفا! به روزهای کودکی‌ات فکر کن، همان روزهای دبستان که دوست داشتی یک باغ گل داشته باشی یا معلم بشوی یا مهندس بشوی، دوست داشتی اتاقت فلان رنگ را داشته باشد یا دوست داشتی کوله بر دوش جهان را می‌گشتی یا دوست داشتی.... آری همه آن دوست داشتن ها را تا آنجایی که در خاطرت مانده بنویس، حالا از ساده‌ترین آن شروع کن و از اولین قدم آن شروع کن. اگر دلت یک باغ گل می خواست، اولین گلدان گل را برای خودت بخر، آرام آرام راه‌های ایجاد یک باغ گل را یاد بگیر

    حال به یک نقطه‌هایی در این بین برمیخوری، درست مثل همین روزی که این عکس ثبت شد. با انگیزه بالا و بررسی هوا به سمت قله حرکت کردیم. درست ۱۰ قدم بالاتر از اینجا که به گردنه رسیدیم، باد به قدری شدت گرفت که مجال یک دقیقه نشستن را از ما گرفت و به سرعت پایین آمدیم. آن روز ما به قله نرسیدیم، اما این به منزله نرسیدن نبود. این به منزله این بود که باز بار دیگر با بررسی بیشتر هوا یا شروع زودتر برنامه یا .... کار را آغاز کنیم. می‌خواهم بگویم از اتفاق های ناگهانی دلسرد نشو، تمام این رخدادها برای قوی‌تر شدن ماست. آن روز من فقط چند عکس از منظره زیبا گرفتم و برگشتم. 

    باید در زندگی یاد بگیریم که همه چیز به انتخاب ما بستگی دارد، گاهی دست کشیدن خودش دقیقا به منزله رسیدن است. چه بسا اگر آن روز بالاتر میرفتیم دیگر زنده نبودیم، چه کسی می‌داند؟ اما حالا من هنوز زنده ام و کوهستان را می‌بینم و لذت میبرم از جهان. گاهی بگذار و بگذر تا برسی. دردها را رها کن، بگو من هنوز نفس می‌کشم و هنوز می‌توانم شروع کنم. جهان منتظر شروع دوباره توست و همه چیز به انتخاب تو وابسته است

    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۹ ، ۲۱:۳۱
    پرستو مرادی

    امروز لابلای پیام‌های روز مهندس، یکی از دوستانم نوشته بود «تبریک به تو دوست همیشه دست به نقد (انتقاد) » نمی‌دانم این نگاهم در بررسی ژنتیکی است یا اکتسابی، اما هر چه است، آدم‌هایی که بیشتر دقت می کنند، رنج درونی عظیمی را متحمل می‌شوند.

    بخش مربوطه صنعت و معدن را شروع به مطالعه کردم و تناقض‌ها را بیرون کشیدم، خط به خط اشاره کردم و در نهایت در پایان گزارش گفتم بر اساس این وضع موجود بررسی شده، مطلوب تصور شده برای ایران، اصلا قابل اتکا نیست. مطلوب زمانی خوب طراحی می‌شود که وضع موجود را خوب ارزیابی کرده باشیم.

    روی این صندلی که نشسته بودم، سختی کار آنقدر برایم ملموس شد که حد نداشت. قلم زدن برای ایران، خواندن برای ایران، نقد برای ایران، ارائه طرح برای ایران و... بار مسئولیت سنگینی دارد. به طوری که تو را پیش از طلوع بیدار می‌کند که کار کنی برای ایران. باید مدل‌ها را بشناسی، کسب و کار را بهفهمی، فرهنگ را بخوانی، مفهوم آبادانی و شاخص رفاه را بشناسی و هزاران مورد دیگر که تنها مقدمه آن در دانشگاه تدریس می‌شود.

    پس از آن دیدم، سخت‌تر از کار برای ایران، نقد برای ایران، نقد خود آدمی است. اینکه #انسان بنشیند روبروی خودش و حالا تناقض‌های خودش را بیرون بکشد. نفس سرکش خودش را ارزیابی کند. شاخص رشد خودش را تعیین و وضعیت ارتقای درونش را بررسی کند. 

    از نگاه من اگر کسی در نقد خودش موفق شود و وضع موجود خودش را به خوبی ارزیابی کند، در ترسیم وضع مطلوب کشورش هم موفق تر عمل خواهد کرد. چرا که وضع مطلوب کشور جمع وضع مطلوب مردمان آن کشور است. کلی که تاثیرپذیر از جزءهای بی کران است.

    باید بتوانیم خودمان را به خوبی ارزیابی و اندازه‌گیری کنیم. باید #شاخص‌های_کلیدی_عملکرد خودمان را تعیین کنیم. به نظرم #اسفند ماه بهترین فرصت است که مفهوم شاخص کلیدی عملکرد (KPI) را یاد بگیرم و برای زندگی خودمان شاخص‌هایی تعیین کنیم. به قول #پیتر_دراکر «چیزی را که نمی‌توانید اندازه بگیرید، نمی‌توانید مدیریت کنید». پس مبادا از ارزیابی خویش غافل شویم و درون خویش را مدیریت نکنیم و در پی آن دیگران را مسئول حال بد خویش بدانیم. گاهی مدیریت بخش درونی ما مشکل دارد. غافل از خویش نباشیم.

    برایتان پایان سال خوبی را آرزومندم. اسفند فرصت خوبی برای ارزیابی وضع موجود و نقد #خویشتن و ترسیم وضع مطلوب است.

    ارادتمند شما: پرستو

     

    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۹ ، ۲۱:۲۲
    پرستو مرادی



    حدود ساعت ۳:٣٠ است، بیدار می‌شوم. سر جاده می‌ایستم و با اتوبوس باید به کارخانه بروم. حوالی ۶:٣٠ صبح به کارخانه می‌رسم. نسکافه ای آماده می‌کنم تا بویش خواب از سرم بپرداند. به آزمایشگاه تحقیق و توسعه واحد خودم می‌روم و وضعیت را ارزیابی می‌کنم. واحد من اولین واحدی بود که باید شروع به کار می‌کرد. بعد به اتاق بازرسین کنترل کیفی می‌رفتم و از آنها یک وضعیت استعلام می‌کردم، آن روزها هم‌زمان هم مدیر کنترل کیفی بودم و هم مهندس واحد تحقیق و توسعه. در جلسات مهندسی با کنترل کیفی باید خودم را هم خوب نقد می‌کردم.... برشی از یک روز کاری در سال ۱۳۹۶

    حالا به بهانه امروز و #روز_مهندس نمی‌دانم از بیداری هایش بگویم یا از امضایی که باید بزند تا قطعه‌ای حکم تایید بگیرد برای خروج از کارخانه؟ از استرس‌های ایمنی اش بگویم یا روزها و ماه‌ها در آزمایشگاه کار کردنش برای رسیدن به یک قطعه خوب مهندسی؟ از محاسبات طولانی بگویم یا شبیه‌سازی‌های چند روزه‌اش؟ روزها در سایت‌های معدنی در بیابان ماندش برای رونق معدن؟ گرمای بیش از ٧٠ درجه را در سایت های عسلویه تحمل کردن یا...

    به قول استادم، پروفسور صبور، «مهندسی کسی است که باید برای یک مسئله به روشی یک راه حل پیدا کند».

    قصه ما با رشته‌های دیگر آنجا متفاوت است که اینجا دانش باید به کار گرفته شود. شاید علوم پایه به بازده ١٠٠ درصدی فکر کنند اما مهندسی با بازده بسیار کمتر از ١۰۰ درصد توربین را ساخته است. مهندس واقع گراست. چون عدد صد درصدی فعلا در جهان ممکن نیست! کسی که باید این عدد را پیوسته ارتقا دهد، مهندس است.

    روزهایی در آزمایشگاه بعد از ١٨ ساعت کار متوالی، گاهی مثل همین تصویر در آزمایشگاه کامپوزیت دانشکده فنی مهندسی به یک کنج خیره و در افکارم غوطه‌ور می‌شوم. خستگی های من با دیدن نتایج تست قطعه از تن به در می‌رود.
    بخشی از رشد صنعت ما مرهون تلاش مهندسی است. کسانی که بارها شکست خوردند تا به دستاوردی عظیم برسند. این روز را به کسانی تبریک می‌گویم که در برابر شکست‌ها تاب آوردند و در نهایت به نتیجه‌ای عالی رسیدند.

    از خودم بگویم، مهندسی مرا هر روز بیشتر عاشق جهان کرده‌است. اگر بگویم چه ها می‌بینیم در اعماق مواد، شما نیز عاشق خالق این جهان می‌شوید...

    روز مهندس بر مهندسان و به ویژه مهندسین مواد  که جزو مهندسان رشته های مادر محسوب می‌شوند، صمیمانه تبریک میگویم.🌹🌹🌺🎊

    «طربسرای محبت کنون شود معمور/ که طاق ابروی یار منش مهندس شد» #حافظ

     

    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۹ ، ۲۱:۲۲
    پرستو مرادی

    یوهان_کپلر سخن زیبا و قابل تأملی می‌گوید: «من تندترین نقد از سوی یک انسان باهوش را، به تأیید و تقلید بی تعقل میلیون‌ها انسان احمق، ترجیح می‌دهم...»

    از نگاه من کپلر درست می‌گوید، گاهی پیشرفت ما در یک امر مستلزم دریافت نقد موشکافانه و صریح هست. گاهی به تیغ جراح گونه‌ای برای بررسی و حل دقیق موضوعی نیاز داریم. باید در برابر تلخی نقد درست تاب بیاوریم.

    امام صادق (ع) نیز به زیبایی می‌گویند: «دوست داشتنى ترینِ دوستان من، کسى است که عیب هایم را به من هدیه دهد».
    بنابراین اگر زمانی کاری را ارائه کردید و با نقد صریحی مواجه شدید، خوشحال باشید که آن‌ها زمینه ها و نقاط رشد و احتمال آسیب شما را به شما نشان می‌دهند و اگر هم به شما کاری را برای نقد ارائه دادند و در جایگاه نقاد بودید، معیار نقد شما سازندگی و ارائه راه رشد باشد. مبادا در نقد به تخریب بپردازیم و راه درست را نشان ندهیم.
    یادمان باشد که معنای نقاد در فرهنگ لغت هم «جداکننده خوب از بد» است. پس مبادا تنها روی بدها تمرکز کنیم.

    و یادمان باشد که در نقد زمانی موفق خواهیم شد که دانش، دقت و تجربه را هم لحاظ کنیم. این امر در مقیاس های کلان مدیریتی اهمیت بالاتری دارد.

    توصیه من به‌ خودم و هم سن و سال‌های خودم این است که در نقد کردن، ابتدا آرام بنشینیم و نگاه صاحب نظران را‌ دقیق گوش دهیم، چرا که پیر آنچه ما در آینه می‌بینیم، او در خشت خام می‌بیند.
    ترکیب نگاه پر تجربه پیر با نگاه تیزبین جوانی سازنده خواهد بود.
    در دوستی نیز آنکس که در #خلوت نقاط ضعف شما بر بر شما آشکار می‌کند، خیرخواه شماست. از او مرنجید.

    در روزهای دیگر با هم دوباره از نقد حرف می‌زنیم.

     

    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۹۹ ، ۲۱:۲۰
    پرستو مرادی