فلسفه تنهایی
چهارشنبه, ۱۹ آبان ۱۴۰۰، ۱۱:۰۴ ق.ظ
لارنس در کتاب «فلسفه تنهایی» مینویسد که: "اگر نتوانید خود را به فرمان آورید. در تنهایی هم میشود به خطا رفت، همچنان که در همراهی"
لارنس به معنا کردن تنهایی و خلوت و مباحث از این دست در این کتاب میپردازد. کتاب قابل تامل و زیبایی است و به شما نگاه تازه ای را به تنهایی میبخشد. ارزش چند بار خواندن را هم دارد.
او به خوبی آدمهای تنها را معرفی می کند و میگوید که آدمهای تنها، چون تنها هستند، زیادی حساسند و این حساسیت مانع از مشارکت اجتماعی آنها میشود. آدمهای تنها بیشتر از دیگران نگران این هستند که دیگران آنها را چطور میبینند.
او در این کتاب حد نرمالی از تنهایی را نشان میدهد و بیان میکند که انزوا خوب نیست، اما خلوت چرا.
او می گوید: "آدمهایی که در انزوا میبالند، هیچ گاه یاد نمیگیرند خودشان را بشناسند و همچنین آن کسانی که در انزوا زندگی میکنند، قضاوت غلطی از خودشان دارند".
از اعتماد میگوید" تعمیم دادن بی اعتمادی به همه آدمهای دور و بر یکی از مهم ترین شاخصههای تنهایی است".
در نهایت او معنای جالبی از بلوغ را ارائه میکند " بلوغ بیشتر از هر چیزی، توان تحمل تنهایی و انزواست".
امیدوارم ما هم به این سطح از بلوغ برسیم و میانه نرمالی از خلوت و تنهایی روشنگرانه را تجربه کنیم.
این کتاب از نشر گمان است.
امیدوارم از خواندنش لذت ببرید.
۰۰/۰۸/۱۹