نشانِ راه

قلم‌نوشت‌های یک مهندس مواد

قلم‌نوشت‌های یک مهندس مواد

نشانِ راه

نشان را علامت و نشانه معنا کرده‌اند. در اینجا نشان‌های راه زندگی در پیچ و تاب‌ها بیان می‌شود. آن نشان‌هایی که حافظ به زیبایی گفت:
از امتحان تو ایام را غرض آن است / که از صفای ریاضت دلت نشان گیرد

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

#کیت_دی_کاملو می‌گوید: «هیچ‌‌وقت نمی‌توانی چیزی را که قرار است از دست بدهی، نگه داری!
فهمیدی ...؟
تو فقط قادر هستی چیزی را که داری ،
قبل از آن‌که از دستت برود ،
عاشقانه دوست داشته باشى ...!»

آری در حقیقت امر ما مالک چیزی نیستیم. این همه تقلا برای کسب ابزار آسایش، تنها آرامش را از ما گرفت و یادمان رفت فرصت دوست داشتن در گذر است.
آفتاب را دوست داشته باشیم. صدای جوی آب را بشنویم. رنگ در رنگ طبیعت را بنگریم و عاشقانه لبخند بزنیم.
مبادا زندگی در وسط تلاش ها یادمان برود.
حال دلتان عالی

 

 

 

 


پ. ن: عکس ها آرشیوی از سال ١٣٩٧ از مسیر روستاهای هرانده به خُمده است. واقع در فیروزکوه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۰۰ ، ۲۱:۴۲
پرستو مرادی

 

در توصیف این کتاب، مترجم در پیشگفتار به صحبت‌های آقای محمدرضا شعبانعلی (@mrshabanali) اشاره می‌کند که گفته‌اند:  «#هوشمندی به تلاش دائمی کورکوانه نیست. گاهی هوشمندی به تشخیص لحظه مناسب قطع کردن تلاش است. در را اگر بکوبیم، دیر یا زود باز خواهد شد. اما دیوار را هر چه بکوبیم، در نخواهد شد»،

«بسیاری از سوانح #کوهنوردی، در مواردی روی می‌دهند که فرد کوهنورد، در تصمیم‌گیری بین ماندن و رفتن، بجای آنکه به آذوقه و مسیری که در پیش روی خود دارد توجه کند، به مسیری که طی کرده است توجه می کند.
گاهی اوقات، چیزی را که وجود دارد با چیزی را که بوده مقایسه می‌کنیم و فراموش می‌کنیم آن را با چیزی که می‌توانست باشد مقایسه کنیم...»

این کتاب سوال‌های خوبی را از ما می‌پرسد که بدانیم آیا واقعا مسیری که در پیش گرفته‌ایم درست است یا در تله جرات نکردن برای رها کردن دچار شده‌ایم. به شخصه در برهه‌ای هستم که بین برخی مسیرهای پیش رو با همین سوال ادامه دادن یا رها کردن مواجه شده ام و خرسندم که این کتاب در لیست خرید کتاب هایم بود.
سوال‌های راهنمای این کتاب، منحنی های #شیب، صخره و بن بستی که مطرح می‌کند، ما را در انتخاب رها کردن یا ماندن راهنمایی می‌کند.

چیزی شبیه توصیه استاد عزیزم دکتر مالک در سال ۱۳۹۲ که خواستم از مقطع کارشناسی ارشد انصراف بدهم، ایشان خلاف خیلی‌ها که #انصراف را چیز بدی می‌دانستند، اشاره کردند که اتفاقا به نقطه درستی رسیده ام و باید از #پل_شک زندگی خودم به خوبی عبور کنم.
فرصت‌های بی‌شمار زیادی را که نمی‌دیدم ایشان مقابل من قرار دادند. چقدر خوشحالم بابت آن چند دقیقه کوتاهی که از هزاران ساعت نصیحت برای من بهتر بود.
من در مقطع کارشناسی ارشد ماندم اما تاکتیک رفتاری خودم را در ادامه تحصیل تغییر دادم. شما هم در توصیه هایتان، آدم‌ها را در تله ترس از رها کردن قرار ندهید. هنر این است که فرد را به نقطه‌ای برسانیم که در #آرامش آینده را ببیند.

کتاب کم حجم است و در یک ساعت خوانده می‌شود. ناشر کتاب #نشر_آموخته است که آثار بسیار خوبی برای کسب و کار دارد. خواندن این کتاب را به همه و به ویژه به مدیران و والدین پیشنهاد می‌کنم.

شما هم از خاطرات خوب متوقف شدن‌های به موقع خود بگویید.

ارداتمند: پرستو

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۰۰ ، ۲۱:۳۹
پرستو مرادی

مهم نیست تنهایی و کسی در صعود قله‌ اهدافت کنار تو نیست. مهم این است که تو می‌خواهی شکوه و عظمت درونت را به شکوفایی برسانی.
چیزی شبیه این گل ظریف که به تنهایی در نوک قله روییده بود.
تو به خدا ایمان داشته باش، خدا تو را از میان سختی‌ها عبور می‌دهد.
به قول شاعر که از زبان خدا گفت : «گر بی منی با همه‌ای بی همه‌ای/ گر با منی بی همه‌ای با همه‌ای»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۰۰ ، ۲۱:۳۷
پرستو مرادی


#فردریک_بکمن را اهل کتاب می‌شناسند، نویسنده‌ سوئدی که اثر معروفش «#مردی_به_نام_اوه» شناخته و حتی فیلم آن نیز ساخته شده‌است.

قلم این نویسنده‌ صمیمانه و در عین حال سرشار از نکات جالبی برای زندگی است. جالب است که در این اثر هم ردی از ایران دیده می‌شود. همسر شخصیت اول کتاب، متولد تهران است. اما از اصل‌ کتاب‌ غافل نشویم، کتاب ماجرای تمام توصیه‌های یک پدر برای پسرش است‌. توصیه‌هایی شامل نگاه به سختی هایی یک پدر برای فرزندش متحمل می‌شود، درک مقام مادر و شناخت مادر، نوع نگاه به زنان، توصیه های برای نقش برادر، نگرانی های والدین، عشق، غذا مورد علاقه، روز ورود به مدرسه، خرید کالا، انتخاب دوست، خدا و....

کتاب از این جهت که نویسنده به خوبی چالش‌های مرد بودن را نوشته است‌ برای همه خواندنی است. چالش های روزهای مجردی تا متاهلی و پدر شدن که حالا در قالب توصیه‌های بسیار زیبا و منظم به برای پسرش نوشته است.
این کتاب را واقعا توصیه میکنم والدین و به ویژه پدران به پسرهایشان هدیه بدهند. مناسب هدیه برای سن یک پسر نوجوان هست.
کتاب چارچوب‌های اخلاقی را دارد و والدین نگران محتوای کتاب نباشند. چندان هم طولانی نیست، ١۶۰ صفحه و کتاب سبکی است.

آقای تهرانی نیز به خوبی کتاب را ترجمه کرده و #نشر_کوله_پشتی آن را چاپ کرده است.
نشر کوله پشتی از ناشران خوب است. البته من در کتابفروشی دیدم که ناشران دیگر هم این کتاب را ترجمه کردند، اما بر حسب شناخت از نشر کوله پشتی و همچنین قیمت مناسب تر، ترجیح دادم کتاب این نشر را تهیه کنم.
کتابی کم حجم و خواندنی کتاب را وقتی دستم گرفتم. متوجه گذر زمان نشدم و بی وقفه مطالعه اش کردم. طنز کلام نویسنده بسیار جالب و گیراست.👌

به خانم‌ها هم پیشنهاد میکنم این کتاب را بخوانند که بدانند برخی حواس پرتی مردان زمان پدر شدن طبیعی است. 😅
این بار هم از قلم بکمن لذت بردم. امیدوارم شما هم لذت ببرید.
پ. ن: این کتاب را من به عنوان هدیه برای خواهرزاده‌ام گرفته بودم و گفتم قبل هدیه دادن، حتما خودم آن‌را مطالعه کنم و خوشحالم که مطالعه کردم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۰۰ ، ۲۱:۳۶
پرستو مرادی


این عکس متعلق به گلی است‌ که در اولین صعود سال ١٣۹۹ در قله کلکچال و در ارتفاع ۳۳۵٠ متر آن را مشاهده کردم.
شکوه این گل مرا مدهوش خودش کرد. از این بابت که خودش را از بین سنگ ها بیرون کشانده و به رشد خودش آن هم در قله ادامه داده بود.


شاید خلاصه سال ١٣٩٩ من نیز همین باشد «برای رویش به سنگهای مسیرت توجه نکن، به درون خودت رجوع کن و با انعطافی از‌ سختی عبور کن و منتظر جوی آب و رودخانه نباش، بارش رحمت الهی رزق ماست»

خدا همواره مسیری را برای ما خواهد ساخت، ما باید هنر دیدن مسیر را کسب کنیم و گاهی دست بکشیم از مسیری که به سنگ می‌خورد.

در سال ١٣۹۹ پای گفتگو آدم‌هایی نشستم که چه مرارت ها کشیده بودند و اما در نهایت دستاوردهای خوبی برای کشور رقم زدند و شبیه همین گل در قله اهداف خود روییده بودند.
و آدم‌هایی را هم دیدم که نشسته و منتظرند کسی برای آن‌ها تحولی رقم بزند.

فصل الخطاب این است، آن لحظه که در دعای تحویل سال «حول حالنا إلی أحسن الحال» را طلب می‌کنیم، باید بدانیم آن حال نیکوتر رقم نمی‌خورد مگر به مدد اراده و تلاش هر روز ما.

امیدوارم سال ١۴٠٠ برای همه ما سرشار از رویش‌های شبیه این گل باشد. یادمان باشد تاریخ پر از التهاب بوده و ما هم در فصلی از این تاریخ حضور داریم، پس نقش و شکوه خود را رقم بزنیم، درگیر مجادله با سنگها نشویم، عبور کنیم.

هر صبح برای ما آینده‌ای تازه است، من سالی را برایتان آرزومندم که هر روزتان سرشار از عشق باشد و حال دلتان خوب و زندگی تان سرشار از رحمت و برکت🌱🍃🌼💮🌼
سال ١۴٠٠ بر شما مبارک🌹🌺🌹
در قنوت دستان مان در لحظه یا مقلب القلوب همدیگر را دعا کنیم.


ارادتمند: پرستو

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ اسفند ۹۹ ، ۲۱:۳۳
پرستو مرادی

تعریف این کتاب را در بین چند پادکست #بی_پلاس شنیده بودم (البته پادکست همین کتاب هم موجود است که به شخصه تمایل داشتم بعد مطالعه آن را گوش دهم). در هر حال بالاخره آن را در لیست کتاب های نمایشگاه کتاب قرار دادم. کتابی که خودش به خوبی اهمیت موضوعش را در پشت جلد بیان می‌کند «آیا تا به حال احساس بیش از حد کار کردن و هم احساس بی مصرفی کرده‌اید؟ آیا تا به حال به این نتیجه رسیده‌اید که کارتان انجام امور پیش پا افتاده شده است؟ تابه حال  احساس کرده‌اید که سرتان شلوغ است، ولی بهره‌وری ندارید؟ انگار همیشه در حرکتید، ولی هیچ وقت به جایی نمی‌رسید؟ اگر پاسخ تان به هر کدام از این سوال‌ها مثبت است، راه خروج از این وضعیت #اصل_گرا شدن است».

کتاب فوق العاده ای است و آن را برای شروع سال جدید و برنامه‌ریزی سال جدید پیشنهاد می‌کنم. به شخصه از مطالعه آن بسیار لذت بردم و فهمیدم خود من اهداف کاملا واضحی برای خودم تعریف نکرده‌ام و همین عامل در برخی بی انگیزه شدن های من نقش داشته است.

در کتاب با مفهوم هزینه هدر رفت آشنا می‌شوید، هزینه ای که همه می‌پردازیم، درست زمانی که وقتی متوجه بد بودن فیلمی می‌شویم اما به خاطر هزینه بلیط تا انتهای فیلم در سالن سینما می‌نشینیم. 

در این کتاب یاد می‌گیرید که خواب چقدر در بهره‌وری شما موثر است و کم خوابی چه بلایی سر شما می‌آورد. با اهمیت بازی کردن و خلاقیت حتی در همین بزرگ سالی آشنا می‌شوید. این کتاب در ابتدا مفهوم اصل گرایی را می‌گوید و سپس راهکارها و نحوه اجرای آن را توضیح می‌دهد. کتابی که صفر تا صد موضوع را برای شما جا می‌اندازد. این کتاب در ٢٠ فصل نوشته شده است و ترجمه بسیار خوبی دارد. حجم کتاب هم خیلی بالا نیست.

به شما برآورد زمانی درست را یاد داده (حتی اگر دانشجو هستید، نحوه زمانبندی مناسب پروژه تان را بر مبنای تحقیقات به شما یاد می‌دهد) و می‌گوید چطور خودتان را با مفهوم قرار دادن حائل برای اتفاقات غیرمنتظره در مسیر برنامه تان آماده کنید و در سراسر کتاب مثال های موفق کسب و کارها و زندگی را بیان می‌کند.

به شخصه خواندن دو باره این کتاب را به خودم و سپس به شما پیشنهاد می‌کنم. حتما آن را تهیه کنید. قیمت بالایی هم ندارد، ۴۸ هزار تومان که می توانید با تخفیف هم از #نشر_آموخته تهیه کنید. 


 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ اسفند ۹۹ ، ۲۱:۳۳
پرستو مرادی

هر آدمی در زندگی متحمل شکست‌های متعدد می‌شود. گاهی دلش می‌شکند و زخمی عمیق بر پیکر روحش می‌افتد. گاهی فقدان عزیزی امید و انگیزه را از روانش به غارت می‌برد. گاهی آدمی متحمل عشق‌های یک طرفه می‌شود. عشق‌هایی که هر چقدر شوق و علاقه‌اش را به میدان می‌آورد، یار بیشتر می‌گریزد و او سرخورده تر می‌شود. گاهی یکباره تمام تلاش آدمی در اثر حادثه‌ای بر باد می‌رود و گاهی و گاهی.... 

چه بسیار است این گاهی‌ها برای همه ما و هرکس به تناسب زندگی خودش متحمل رنج‌های عمیقی شده است. رنج هایی که گاه نمی‌توانی حتی یک کلمه از آن را در قالب واژه بیان کنی، درست در آن زمان‌هایی که برخی هم نشسته‌اند به قضاوت کردن تو یا طعنه زدن به تو یا هزاران آلام دیگر که باز نمی‌توانی رنج را به زبان برانی.

با همه این‌ها، من یک تجربه را می‌خواهم بیان کنم. کاغذ و قلمت را بردار، لطفا! به روزهای کودکی‌ات فکر کن، همان روزهای دبستان که دوست داشتی یک باغ گل داشته باشی یا معلم بشوی یا مهندس بشوی، دوست داشتی اتاقت فلان رنگ را داشته باشد یا دوست داشتی کوله بر دوش جهان را می‌گشتی یا دوست داشتی.... آری همه آن دوست داشتن ها را تا آنجایی که در خاطرت مانده بنویس، حالا از ساده‌ترین آن شروع کن و از اولین قدم آن شروع کن. اگر دلت یک باغ گل می خواست، اولین گلدان گل را برای خودت بخر، آرام آرام راه‌های ایجاد یک باغ گل را یاد بگیر

حال به یک نقطه‌هایی در این بین برمیخوری، درست مثل همین روزی که این عکس ثبت شد. با انگیزه بالا و بررسی هوا به سمت قله حرکت کردیم. درست ۱۰ قدم بالاتر از اینجا که به گردنه رسیدیم، باد به قدری شدت گرفت که مجال یک دقیقه نشستن را از ما گرفت و به سرعت پایین آمدیم. آن روز ما به قله نرسیدیم، اما این به منزله نرسیدن نبود. این به منزله این بود که باز بار دیگر با بررسی بیشتر هوا یا شروع زودتر برنامه یا .... کار را آغاز کنیم. می‌خواهم بگویم از اتفاق های ناگهانی دلسرد نشو، تمام این رخدادها برای قوی‌تر شدن ماست. آن روز من فقط چند عکس از منظره زیبا گرفتم و برگشتم. 

باید در زندگی یاد بگیریم که همه چیز به انتخاب ما بستگی دارد، گاهی دست کشیدن خودش دقیقا به منزله رسیدن است. چه بسا اگر آن روز بالاتر میرفتیم دیگر زنده نبودیم، چه کسی می‌داند؟ اما حالا من هنوز زنده ام و کوهستان را می‌بینم و لذت میبرم از جهان. گاهی بگذار و بگذر تا برسی. دردها را رها کن، بگو من هنوز نفس می‌کشم و هنوز می‌توانم شروع کنم. جهان منتظر شروع دوباره توست و همه چیز به انتخاب تو وابسته است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۹ ، ۲۱:۳۱
پرستو مرادی

به خودمان که می‌آییم می‌بینیم ساعت‌ها زمان را در شبکه‌های اجتماعی از دست داده‌ایم.
تلفن همراه خودمان را که جا می‌گذاریم، استرس می‌گیریم.
بیکار که می‌شویم اولین چیزی که دستمان می‌گیریم تلفن همراه است.
ساعت‌ها بی هدف بین تبلیغات ها می‌چرخیم.
موبایل بالای سر ماست و می‌خوابیم و صبح بعد بیدار شدن، در عالم خواب و بیدار اول آن را چک می‌کنیم.
نوتیفکشن ها مدام تمرکز ما را بهم می‌زنند. مرورگرهای لپ تاپ ما لبریز شده از جستجوهای بی هدف.
همیشه در دسترس هستیم، حتی در وسط کوهنوردی مان یا میهمانی و....
این کتاب به آسیب‌هایی که تکنولوژی به سلامت روان و جسم ما می‌زند، اشاره می‌کند و سپس یک روز از هفته را به روزه تکنولوژی اختصاص می‌دهد و فواید آن را می‌گوید.
مباحث علمی و جالبی دارد. خود من از همین هفته جمعه‌ها را به روزه تکنولوژی خودم اختصاص می‌دهم.
فصل آخر کتاب نیز راهنمای اجرای این روزه تکنولوژی را توضیح و مصاحبه کسانی که این کار را انجام دادند، بیان کرده است.
هر کسی همراه من می‌شود، در اینجا کامنت #روزه_تکنولوژی را قید کند.

میخواهم سه ماه بعد بیاییم و ببینیم فوایدش چه بود. سخت است اما به فوایدش می ارزد.
خواندن این کتاب را به ویژه به #والدین و کسانی عدم تمرکز حواس پیدا کرده‌اند، توصیه می‌کنم.

 

 


ممنونم از دوست خوبم، مطهره جان که این هدیه را به عنوان هدیه تولد به من داد. می‌گفت، کتابی دیدم فیت خودت. راست می‌گفت از مباحث کتاب لذت بردم.

به #خلوت و سلامتی مان توجه کنیم. خیلی وقت است که برای مرور خودمان وقت نگذاشته‌ایم

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۹ ، ۲۱:۲۹
پرستو مرادی

امروز لابلای پیام‌های روز مهندس، یکی از دوستانم نوشته بود «تبریک به تو دوست همیشه دست به نقد (انتقاد) » نمی‌دانم این نگاهم در بررسی ژنتیکی است یا اکتسابی، اما هر چه است، آدم‌هایی که بیشتر دقت می کنند، رنج درونی عظیمی را متحمل می‌شوند.

بخش مربوطه صنعت و معدن را شروع به مطالعه کردم و تناقض‌ها را بیرون کشیدم، خط به خط اشاره کردم و در نهایت در پایان گزارش گفتم بر اساس این وضع موجود بررسی شده، مطلوب تصور شده برای ایران، اصلا قابل اتکا نیست. مطلوب زمانی خوب طراحی می‌شود که وضع موجود را خوب ارزیابی کرده باشیم.

روی این صندلی که نشسته بودم، سختی کار آنقدر برایم ملموس شد که حد نداشت. قلم زدن برای ایران، خواندن برای ایران، نقد برای ایران، ارائه طرح برای ایران و... بار مسئولیت سنگینی دارد. به طوری که تو را پیش از طلوع بیدار می‌کند که کار کنی برای ایران. باید مدل‌ها را بشناسی، کسب و کار را بهفهمی، فرهنگ را بخوانی، مفهوم آبادانی و شاخص رفاه را بشناسی و هزاران مورد دیگر که تنها مقدمه آن در دانشگاه تدریس می‌شود.

پس از آن دیدم، سخت‌تر از کار برای ایران، نقد برای ایران، نقد خود آدمی است. اینکه #انسان بنشیند روبروی خودش و حالا تناقض‌های خودش را بیرون بکشد. نفس سرکش خودش را ارزیابی کند. شاخص رشد خودش را تعیین و وضعیت ارتقای درونش را بررسی کند. 

از نگاه من اگر کسی در نقد خودش موفق شود و وضع موجود خودش را به خوبی ارزیابی کند، در ترسیم وضع مطلوب کشورش هم موفق تر عمل خواهد کرد. چرا که وضع مطلوب کشور جمع وضع مطلوب مردمان آن کشور است. کلی که تاثیرپذیر از جزءهای بی کران است.

باید بتوانیم خودمان را به خوبی ارزیابی و اندازه‌گیری کنیم. باید #شاخص‌های_کلیدی_عملکرد خودمان را تعیین کنیم. به نظرم #اسفند ماه بهترین فرصت است که مفهوم شاخص کلیدی عملکرد (KPI) را یاد بگیرم و برای زندگی خودمان شاخص‌هایی تعیین کنیم. به قول #پیتر_دراکر «چیزی را که نمی‌توانید اندازه بگیرید، نمی‌توانید مدیریت کنید». پس مبادا از ارزیابی خویش غافل شویم و درون خویش را مدیریت نکنیم و در پی آن دیگران را مسئول حال بد خویش بدانیم. گاهی مدیریت بخش درونی ما مشکل دارد. غافل از خویش نباشیم.

برایتان پایان سال خوبی را آرزومندم. اسفند فرصت خوبی برای ارزیابی وضع موجود و نقد #خویشتن و ترسیم وضع مطلوب است.

ارادتمند شما: پرستو

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۹ ، ۲۱:۲۲
پرستو مرادی



حدود ساعت ۳:٣٠ است، بیدار می‌شوم. سر جاده می‌ایستم و با اتوبوس باید به کارخانه بروم. حوالی ۶:٣٠ صبح به کارخانه می‌رسم. نسکافه ای آماده می‌کنم تا بویش خواب از سرم بپرداند. به آزمایشگاه تحقیق و توسعه واحد خودم می‌روم و وضعیت را ارزیابی می‌کنم. واحد من اولین واحدی بود که باید شروع به کار می‌کرد. بعد به اتاق بازرسین کنترل کیفی می‌رفتم و از آنها یک وضعیت استعلام می‌کردم، آن روزها هم‌زمان هم مدیر کنترل کیفی بودم و هم مهندس واحد تحقیق و توسعه. در جلسات مهندسی با کنترل کیفی باید خودم را هم خوب نقد می‌کردم.... برشی از یک روز کاری در سال ۱۳۹۶

حالا به بهانه امروز و #روز_مهندس نمی‌دانم از بیداری هایش بگویم یا از امضایی که باید بزند تا قطعه‌ای حکم تایید بگیرد برای خروج از کارخانه؟ از استرس‌های ایمنی اش بگویم یا روزها و ماه‌ها در آزمایشگاه کار کردنش برای رسیدن به یک قطعه خوب مهندسی؟ از محاسبات طولانی بگویم یا شبیه‌سازی‌های چند روزه‌اش؟ روزها در سایت‌های معدنی در بیابان ماندش برای رونق معدن؟ گرمای بیش از ٧٠ درجه را در سایت های عسلویه تحمل کردن یا...

به قول استادم، پروفسور صبور، «مهندسی کسی است که باید برای یک مسئله به روشی یک راه حل پیدا کند».

قصه ما با رشته‌های دیگر آنجا متفاوت است که اینجا دانش باید به کار گرفته شود. شاید علوم پایه به بازده ١٠٠ درصدی فکر کنند اما مهندسی با بازده بسیار کمتر از ١۰۰ درصد توربین را ساخته است. مهندس واقع گراست. چون عدد صد درصدی فعلا در جهان ممکن نیست! کسی که باید این عدد را پیوسته ارتقا دهد، مهندس است.

روزهایی در آزمایشگاه بعد از ١٨ ساعت کار متوالی، گاهی مثل همین تصویر در آزمایشگاه کامپوزیت دانشکده فنی مهندسی به یک کنج خیره و در افکارم غوطه‌ور می‌شوم. خستگی های من با دیدن نتایج تست قطعه از تن به در می‌رود.
بخشی از رشد صنعت ما مرهون تلاش مهندسی است. کسانی که بارها شکست خوردند تا به دستاوردی عظیم برسند. این روز را به کسانی تبریک می‌گویم که در برابر شکست‌ها تاب آوردند و در نهایت به نتیجه‌ای عالی رسیدند.

از خودم بگویم، مهندسی مرا هر روز بیشتر عاشق جهان کرده‌است. اگر بگویم چه ها می‌بینیم در اعماق مواد، شما نیز عاشق خالق این جهان می‌شوید...

روز مهندس بر مهندسان و به ویژه مهندسین مواد  که جزو مهندسان رشته های مادر محسوب می‌شوند، صمیمانه تبریک میگویم.🌹🌹🌺🎊

«طربسرای محبت کنون شود معمور/ که طاق ابروی یار منش مهندس شد» #حافظ

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۹ ، ۲۱:۲۲
پرستو مرادی