نشانِ راه

قلم‌نوشت‌های یک مهندس مواد

قلم‌نوشت‌های یک مهندس مواد

نشانِ راه

نشان را علامت و نشانه معنا کرده‌اند. در اینجا نشان‌های راه زندگی در پیچ و تاب‌ها بیان می‌شود. آن نشان‌هایی که حافظ به زیبایی گفت:
از امتحان تو ایام را غرض آن است / که از صفای ریاضت دلت نشان گیرد

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

۱۲ مطلب با موضوع «کتابخانه :: خودشناسی» ثبت شده است

 

گاهی پیش می‌آید در سختی‌های زندگی و ارتباط با آدم‌ها به چالش‌هایی بربخوری که ندانی با آن‌ها چه کار کنی، می‌افتی وسط ناراحتی‌ها، دل‌شکستگی‌ها، تندی و نامردی‌ها و دنیایی قضاوت کردن‌ها.

آدم‌ها زورگویی که حق آرامش تو را گرفتند و حالا به ظاهر می‌خندند و کارهایشان بر مدار موفقیت می‌چرخد. حالا تو بنشین و غمبرک بزن و بگو فلانی حالم مرا خراب کرد.

نه جانم، بلند شو و کمی فاصله بگیر از این اتفاق‌ها، دور شو. بعد یک کتاب خوب مثل این کتاب «تانگ‌فو روش برخورد با افراد دشوار» را در دستت بگیر و بخوان تا بفهمی کجا به‌راحتی می‌توانستی از مشاجره و ناراحتی‌ها جلوگیری کنی و بجای حسرت خوردن، بیاموزی ادامه راهت را بهتر طی کنی و نگذاری اشتباهی دوباره تکرار شود.

خواندن این کتاب را با متن روانش توصیه می‌کنم. در کنار جملات خوبش، یاد می‌گیری چطور با همدلی کردن از یک مشاجره جلوگیری کنی. یاد می‌گیری زمان صحبت کردن با بچه‌ها خم شوی تا مجبور نشوند با حس ناتوانی و کوچکی با تو بحث کنند. یاد می‌گیری مهم نگرش و واکنش توست در حل رخدادها و تو باید نحوه برداشت خودت را تغییر دهی. یاد می‌گیری وسط دعوا قانون این باشد، توهین ممنوع یا جدایی از هم ممنوع!

این کتاب پر از مثال‌های واضح و عینی است. اگر کسی می‌خواهد راحت‌تر از کنار چالش‌ها عبور کند، در هر پست و سمت و جایگاهی که هست، مدیر باشد یا کارمند، معلم باشد یا شاگرد، پدر باشد یا پسر، مادر باشد یا دختر، دوست باشد یا آشنا، خواندن این کتاب کمکش می‌کند.

من این کتاب را در فیدیبو مطالعه کردم. نوشته سم هورن به ترجمه خوب نفیسه معتکف

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۹ ، ۲۳:۱۵
پرستو مرادی

این کتاب را دوست داشتم. جراحی عمیق وجود همه ما بود برای پیدا کردن بیماری درونی ما، بیماری به نام تکبر که پنهان شدنش تازه عوارض بیماری را هم بدتر می‌کند. در معرفی کتاب از بخش‌هایی از خود کتاب کمک می‌گیرم که می‌گوید: «تکبر مثل بیماری سرطان ممکن است به هر جایی از وجود انسان سرایت کند و خطرناک‌ترین جایی که ممکن است سرایت کند در قدرت عقل و فهم انسان است. اگر تکبر به عقل و فهم انسان بزند، دیگر راه نجاتی برای انسان نیست یا لااقل خیلی بعید است که امیدی به نجات او باشد» یا آنجا به خوبی مهم‌ترین دلیل رکود علمی حوزه و دانشگاه را همین تکبر و بی‌نیازی از تحقیق و دانستن می‌داند.

به‌خوبی نشان می‌دهد که آنانی که عمری در رفاه زیسته‌اند و به خود سختی نداده‌اند، در معرض ابتلای به تکبر هستند. چرا که «سختی‌ها موجب می‌شوند که انسان ناتوانی خود را درک کند و با همه دارایی‌ها و توانایی‌هایش، نیاز خود را به دیگران و به ویژه نیاز خود را به خدا بیشتر دریابد».

در این کتاب می‌فهمی که اگر بنده‌ای را به‌خاطر گناهش مواخذه کردی، تکبر بر خوبی خود داری و فکر می‌کنی که خوبی و چه بسا خدا او را ببخشد و اما تو را بخاطر تکبر بر خوب بودنت نه!

بعد خواندن این کتاب از خودم پرسیدم، چقدر از ما آدم‌ها دیگران را به‌خاطر خطاهایشان مواخذه کردیم در قلب و زبان خود؟ برخی از ما حتی گاهی از خشم فاصله گرفتیم و به زیردست خود سلام ندادیم و بر بزرگی دنیایی خود بالیدیم. برخی از ما یادمان رفت گاهی گناه تقدیر خداست که تو نقطه ضعف پنهانت را بیابی و برخی این گناه‌های تو را پتکی می‌کنند بر سرت. پس یک نصیحت دوستانه، خطا و گناه‌تان را به کسی نگویید و در محضر خدا بخواهید شما را ببخشد و آگاه‌تان سازد تا راه را بیابید.

در این کتاب حتی گاهی می‌فهمی که برخی توصیه‌ها نشان از همان تکبر پنهان دارد و وای بر ما اگر چنین توصیه کنیم همدیگر را.

شاید خیلی‌ها نویسنده را به خاطر جهت‌های سیاسی‌اش دوست نداشته باشند، اما مطالب اخلاقی و آموزه‌های ایشان از این باب بسیار عالی است. به جد این کتاب را به همه توصیه می‌کنم. به‌گمانم همه دچار این بیماری که مهلک‌ترین بیماری است هستیم.

نویسنده کتاب: علیرضا پناهیان و ناشر: نشر بیان معنوی است.

بخش هایی از کتاب در صفحه اینستاگرام من قرار داده شده است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۹ ، ۱۵:۰۹
پرستو مرادی