رهایی از تکبر پنهان
این کتاب را دوست داشتم. جراحی عمیق وجود همه ما بود برای پیدا کردن بیماری درونی ما، بیماری به نام تکبر که پنهان شدنش تازه عوارض بیماری را هم بدتر میکند. در معرفی کتاب از بخشهایی از خود کتاب کمک میگیرم که میگوید: «تکبر مثل بیماری سرطان ممکن است به هر جایی از وجود انسان سرایت کند و خطرناکترین جایی که ممکن است سرایت کند در قدرت عقل و فهم انسان است. اگر تکبر به عقل و فهم انسان بزند، دیگر راه نجاتی برای انسان نیست یا لااقل خیلی بعید است که امیدی به نجات او باشد» یا آنجا به خوبی مهمترین دلیل رکود علمی حوزه و دانشگاه را همین تکبر و بینیازی از تحقیق و دانستن میداند.
بهخوبی نشان میدهد که آنانی که عمری در رفاه زیستهاند و به خود سختی ندادهاند، در معرض ابتلای به تکبر هستند. چرا که «سختیها موجب میشوند که انسان ناتوانی خود را درک کند و با همه داراییها و تواناییهایش، نیاز خود را به دیگران و به ویژه نیاز خود را به خدا بیشتر دریابد».
در این کتاب میفهمی که اگر بندهای را بهخاطر گناهش مواخذه کردی، تکبر بر خوبی خود داری و فکر میکنی که خوبی و چه بسا خدا او را ببخشد و اما تو را بخاطر تکبر بر خوب بودنت نه!
بعد خواندن این کتاب از خودم پرسیدم، چقدر از ما آدمها دیگران را بهخاطر خطاهایشان مواخذه کردیم در قلب و زبان خود؟ برخی از ما حتی گاهی از خشم فاصله گرفتیم و به زیردست خود سلام ندادیم و بر بزرگی دنیایی خود بالیدیم. برخی از ما یادمان رفت گاهی گناه تقدیر خداست که تو نقطه ضعف پنهانت را بیابی و برخی این گناههای تو را پتکی میکنند بر سرت. پس یک نصیحت دوستانه، خطا و گناهتان را به کسی نگویید و در محضر خدا بخواهید شما را ببخشد و آگاهتان سازد تا راه را بیابید.
در این کتاب حتی گاهی میفهمی که برخی توصیهها نشان از همان تکبر پنهان دارد و وای بر ما اگر چنین توصیه کنیم همدیگر را.
شاید خیلیها نویسنده را به خاطر جهتهای سیاسیاش دوست نداشته باشند، اما مطالب اخلاقی و آموزههای ایشان از این باب بسیار عالی است. به جد این کتاب را به همه توصیه میکنم. بهگمانم همه دچار این بیماری که مهلکترین بیماری است هستیم.
نویسنده کتاب: علیرضا پناهیان و ناشر: نشر بیان معنوی است.
بخش هایی از کتاب در صفحه اینستاگرام من قرار داده شده است.