مادر
چند روزی گذشته است از روز مادر و تب و تاب تبریک ها، اما به راستی چه هدیهای جبران چند دقیقه عمر مادر است؟
گاهی عشق مادری، یک مادر را سالها کنار مزار فرزندش نگه میدارد.
اینجا آرامگاه «ننه علی» و یگانه فرزند او «قربانعلی» است. بعد از شهادت فرزندش، ننه علی بیش از ۱۷ سال کنار مزار فرزندش زندگی میکند.
نه قلم من و نه قلم هیچ کس دیگری نمیتواند حقیقت ماجرای عشق مادری چون ننه علی را به خوبی روایت کند و با خود میگویم این عشق مادری چیست که چنین مادر را بی تاب فرزند میکند؟
شبها تا صبح بر بالین کودکش شب را سحر میکند.
آنچه خوب است، مادر ابتدا برای فرزندش طلب میکند.
اولین کلمات کودکش را میشنود و اولین کسی است که گنجینه واژگان کودک را غنی میکند.
و اما جنگ با دل مادران ایران ستیز کرد و دل هایشان را نا آرام...
پای حرف مادران شهید نشسته ام، یکی میگفت روز تشییع فرزندم، اشک نریختم، چون وصیت کرده بود در غم من اندوهناک نشوید و من در عجب بودم که مادر چه قدرت درونی در کنترل احساساتش دارد...
مادری دیگر از آرزوهای دامادی فرزندش میگفت و شیطنت های آن...
دیگری از شکسته شدن دست همزمان دو پسر شهیدش در دو عملیات جدا میگفت و...
و ننه علی یکی از هزاران مادر زخم دیده از جنگ بود که عشق مادری را عجیب به تصویر کشید...
نمیدانم در مقام مادر چه باید نوشت، من که خود مادر نیستم اما میدانم آن کس که مادر است، عاشق است و این را از قصه ننه علی آموختم...