نشانِ راه

قلم‌نوشت‌های یک مهندس مواد

قلم‌نوشت‌های یک مهندس مواد

نشانِ راه

نشان را علامت و نشانه معنا کرده‌اند. در اینجا نشان‌های راه زندگی در پیچ و تاب‌ها بیان می‌شود. آن نشان‌هایی که حافظ به زیبایی گفت:
از امتحان تو ایام را غرض آن است / که از صفای ریاضت دلت نشان گیرد

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

روزنوشت هفتم دانشجویی: باید قرنطینه شوی

دوشنبه, ۶ مرداد ۱۳۹۹، ۱۰:۰۳ ب.ظ

بعد خوردن صبحانه، به سمت مرکز بهداشت دانشگاه حرکت میکنم.  به مرکز بهداشت که میرسم، مینشینم کنار میز منشی و منتظر می مانم که وقتم بشود. از خانم منشی می پرسم مسئول تحویل این مواد شوینده به خدمتکاران خوابگاهی کیست؟ میگوید: بسیج! 

میگویم، محلول های ضدعفونی را می گویم، گفتند از شما میگیرند، خیلی غلیظ هستند و انگار من HCl خالص را استنشاق می کنم. 

منشی می گوید: آهان، آن محلول ها را می گویید؟ متاسفانه باید آن ها را با نسبت 1 به 20 رقیق می کردند، اما چون توجیه نبودند خالص آن را استفاده کردند و خود ما هم امروز فهمیدیم و  در تعجبیم و به آنها گفتیم ریه هایتان طوری نشد؟

من رو به دیوار میکنم و دوست داشتم با دست محکم به پیشانی ام بکوبم که ای پرستو جان! با این ریه های حساس به مواد شیمیایی ات تمام این هفته را داشتی محلول غلیط را استشمام میکردی و حق داشتی که چنین حالت بد میشد و شاید این گلو درد از همان باشد.

 

نوبت به من میرسد، پزشک مدام علائم میپرسد،میگویم هیچ علامتی ندارم جز گلودرد رو به بهبود. میگوید به هر حال شما مشکوک هستید. تست PCR انجام بدهید. البته کمی هزینه بر است، حدود 300 هزار و با تخفیف دانشجویی کمتر میشود. 

میگویم من وسع این پول را ندارم. تست را انجام نمی دهم. 

اکسیژن خون مرا اندازه میگیرد و حتی از هفته پیش یک واحد بیشتر است. ولی پزشک همچنان اصرار دارد من باید مراقب باشم و مشکوک هستم به بیماری.

میروم خوابگاه، پزشک دوباره تماس میگیرد و میگوید ببخشید، من نمیدانستم تست برای دانشجویان خوابگاهی رایگان است!

جالب است که من سه بار به پزشک گفتم ساکن کدام خوابگاه و دقیقا کحا هستم و تازه افتاده یادش که من دانشجوی خوابگاهی هستم. برمیگردم به مرکز بهداشت. پزشک دستور PCR میدهد و یک نامه برای اداره خوابگاه ها! 

خواستم بگویم فرد مشکوک را هم از این ساختمان به آن ساختمان می کشانید؟

خانم پذیرش میگوید: مگز تو تازه نیامدی؟ شماها را میکشانند اینجا و مریض تان می کنند؟

تست را از من می گیرند، به گمانم خراشی روی گلویم انداخت، تا چندین ساعت بعدش حال گلویم افتضاح بود.

می روم ساختمان دانشجویی و میگویند برو شهرستان! میگویم شهرستان؟ شما فرض را بگذار به ابتلای من، اینطور که کلی ادم مریض میشود.

میگوید خب برو همان خوابگاه خودت، از کامروا برگرد و برو خوابگاه قدس 3.

برمیگردم، یک هفته نشده اینجا هستم، باز وسیله هایم را جمع میکنم و عازم خوابگاه قدس 3 میشوم. از اینکه راننده اسنپ کوچک ترین کمکی نمیکند و کلی غر میزند که باید وانت میگرفتی نه خودرو شخصی!

میرسم به خوابگاه و نگهبانی میگوید تا به من آقای فلانی زنگ نزد، نمی توانی وسیله هایت را ببری، زیر آفتاب ایستادم، کلی بارم در حیاط دانشگاه ریخته شده و حالم خوش نیست از خستگی این جابجایی ها

اینکه نگهبانی به همکارش می گوید: مشکوک ها را اینجا میفرستند، هم بماند!

میرسم اتاق خودم. میزنم زیر گریه از این همه فشار و خستگی. وسایلم در اتاق میگذارم و دیگر علاقه ای به باز کردن آنها ندارم.

استادهایم یکی یکی زنگ میزنند و دل گرمی میدهند که چیزی نیست و انشالله جواب منفی است. اگر کاری داشتی حتما به ما بگو.

آنها سر ماجرای لغو مجوز فعالیت آزمایشگاه من مطلع شدند. استاد راهنما هم پیامک مراقب باش را برایم ارسال میکند.

 

زنگ میزنم به هم اتاقی ام و کلی از دلتنگی هایم را میکاهد. میخنداند مرا و میگوید چیزی نیست. حالا توئی و یک خوابگاه، پادشاهی کن. 

گل های خشک شده ام را برمیدارم. یادم می افتد که اتاق بغلی هم گلش را  در اتاقش جا گذاشت و رفت در اسفند 98، میروم سراغ گلش و گل خشک شده بود اما هنوز یکی از ساقه ها محکم ریشه دوانده بود. همه ریشه های خراب را دور میریزم و شروع به قلمه زدن از گل میکنم و آبی به دست و صورتش میزنم. تنها کسی که فعلا از من نمیترسد، همین گل است. تنها موجودات زنده این ساختمان من هستم و او. میگذارمش کنار میزم و امید دارم ما باز رشد خواهیم کرد و از این روزهای زرد عبور میکنیم

 

یادداشتی از امروز بماند سرفرصت...

فعلا تا اینجا تمام...این بود از دردسرهای جابجایی یک دانشجوی دکتری مهندسی مشکوک به کرونا و آغاز قرنطینه خوابگاهی من

 

 

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۵/۰۶
پرستو مرادی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی