روزنوشت پنجم دانشجویی: نفس اینترنت بند آمده است
میروم دانشگاه، کوله ام روی دوشم است. اول میروم کتابخانه برای پیگیری وضعیت اینترنت خوابگاه که کسی نیست پاسخگوی ما باشد. می نشینم طبقه دوم و چند نرم افزار دانلود میکنم و بعد میروم ساختمان مرکزی و به معاونت پژوهشی از این وضعیت گلایه میکنم. بعد میروم خوابگاه اول خودم که کمی وسیله بردارم. یکبار زنگ میزنند که خانم مرادی مگر اینترنت چه مشکلی دارد؟ (از مسئولین سایت خوابگاهی است)
وسیله هایم را برمیدارم و میروم خوابگاه که مسئولین سایت سر میرسند. جالب است که خودشان به سختی به اینترنت وصل میشوند. بعد در صورت جلسه از سرعت خوب نت می نویسند و اشتباه تایپی دانشجو!(چون یکی از دانشجوها به جای acc2 در ادرس مینوشته acc )، میگویم ایشان اشتباه نوشته بود، خب خود شما چرا یک ربع است که وصل نمی شوید؟!
آنها هم گلایه داشتند که کار در حیطه ما درست انجام میشود و این مشکل از بخش دیگر است و سالهاست که اینترنت دانشگاه ما خوب نیست و جالب است که رئیس بالادستی گفته پاسخ دانشجو را در ساعت غیراداری ندهید و همین شده بود که تمام آخر هفته قبل ما اینترنت نداشتیم.! بله خوابگاه دانشگاه رتبه دوم کشور با چنین معضلاتی دست و پنجه نرم می کند. اینجا بچه ها نه تلوزیون دارند و نه اینترنت درست و حسابی. مجبوریم که بسته اینترنتی بخریم برای امورات دانشگاهی خویش و مسئولان هم ما را فقط به هم پاس میدهند و مشکلی حل نمی شود...
خلاصه نمی دانم کی قرار است وضع اینترنت در این دانشگاه تربیت مدرس درست شود؟ و کی قرار است کسی کارش را درست انجام بدهد؟
خدا عاقبت ما را ختم به خیر کند...
بعد ظهر هم دو ساعت از دانشگاه از راه دور به سیستم من وصل شدند و اخرش هیچ که هیچ!
امروز برای بار اول با دانشجویان ساکن سوئیت بیش از سلام، همکلام شدم. همگی این سه نفر دانشجویان کارشناسی ارشد هستند که آمدند پرونده کارشناسی ارشد خود را در این روزهای کرونایی ببندند. دو نفر مهندسی پلیمر و دیگری مهندسی ژنتیک و من دکتری مهندسی مواد. ولی اصلا احساس نمیکنم که بزرگ هستم. نمی دانم چرا...
بگذریم امروز، خیلی پر بازده نبود. انقدر آب سرد نوشیده بودم که گلو درد گرفتم و تا ساعت ها فکر میکردم من کرونا گرفته ام.... استرس بیماری از خود بیماری کشنده تر است.
و البته عصر باز نت قطع شد تا ببینیم فردا چه میشود...
شما مراقب خودتان باشید