نشانِ راه

قلم‌نوشت‌های یک مهندس مواد

قلم‌نوشت‌های یک مهندس مواد

نشانِ راه

نشان را علامت و نشانه معنا کرده‌اند. در اینجا نشان‌های راه زندگی در پیچ و تاب‌ها بیان می‌شود. آن نشان‌هایی که حافظ به زیبایی گفت:
از امتحان تو ایام را غرض آن است / که از صفای ریاضت دلت نشان گیرد

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

کمی خودت را ورق بزن

دوشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۸:۲۶ ب.ظ

گاهی کسی از من سوال می‌پرسد، حالت چطور است؟ سخن حضرت سعدی را می‌گویم، «هر نفسی که فرو می‌رود ممّد حیات است و چون بر می‌آید مفرّح ذات» و جز این چه می‌توانم بگویم؟

مدام صفحه نگارش مقاله مرتبط با «احیای زمین» را باز می‌کنم و می‌بندم. منابع را جمع می‌کنم و پوشه را می‌بندم. استوری‌های اینستاگرام را ورق می‌زنم  و عکس جوجه‌ها را می‌بینم و نظرهای متعدد در محکوم کردن مرغدارهایی که از نبود بودجه کافی مجبور به کشتار شدند و کسی از وضعیت گرانی خوراک مرغداری و... خبر ندارد و انگشت اتهامش سمت کسی است که در این روزها سرمایه‌اش را خودش دور می‌ریزد که بیشتر متضرر نشود. نمی‌دانم چرا محکوم‌کننده‌ها به نبود سیستم صحیح نظارت و برنامه‌ریزی عرضه و تقاضا هم اشاره نمی‌کنند؟

کامنت‌های محکومیت را از کسانی می‌بینم که تا دیروز عکس جوجه چینی‌شان یا زرشک پلو با مرغشان خسته‌مان کرده بود.

ورق می‌زنم، حکایت دختر 11 ساله که به خاطر فقر خودکشی کرده را می‌بینم و آخ باز هم کسانی این اتفاق را محکوم می‌کنند. افرادی ابراز همدردی می‌کنند که شاید در طول هفت روز هفته نگران ست بودن دست‌بند با رنگ لباس‌شان هستند و چه کسی می‌داند زینب حتی شاید مفهوم ست کردن را نمی‌دانست و فقط دلش یک لباس تازه‌ می‌خواست.گاهی دوست دارم دست یکی از این افراد را بگیرم و ببرم در چنین خانه‌هایی تا یک هفته بماند و زندگی کند، آنگاه ببینم چگونه می‌تواند جهان را درک کند.

ورق می‌زنم، محکوم کردن مردمی را می‌بینم از تریبون گزارشگرهایی که فقط می‌روند در صحنه و می‌گویند، مردم اینقدر خیابان‌ها را شلوع نکنید و ... و تعداد بازدید صفحه‌شان را چند بار چک می‌کنند! خواستم براش بنویسم، شام آن خانواده کارگر را که کرونا اولویت چندمش است را تو می‌دهی؟ تویی که با آغاز کرونا برنامه ورزشی خانگی و تبلیغات خرید اینترنتی و ...ات به‌راه بود. تو چه می‌دانی کارگری که حتی پول برای خرید اینترنتی ندارد چه می‌کشد! تو چه می‌دانی خیلی‌ها هنوز موبایل ندارند برای این برنامه‌های شاد و...، آن‌ها حتی مفهوم فالو تو را هم می‌دانند.

کاش کمی چند روز نظر همدردی بدون دانش کافی ندهیم. کاش کمی هر کسی جای خودش باشد و ادای درک کردن را درنیاورد. خنده‌ام می‌گیرد این روزها از خودمان! ما آدم‌هایی که کره زمین را به فنا داده‌ایم. گرما پیوسته در حال افزایش است، سطح آب‌ها بالا آمده، درختان را نابود و مسیل‌ها را بستیم و سیل خانه هموطن‌هایمان را پر از گل کرده است. برای کودک فقیری که اصلا در محیط اطرافش کتاب خوبی برای آگاهی از توانستن نیست، حرف از ساختن زندگی به دستان خودش می‌زنیم و مولتی میلیارد شدن و اینکه مقصر خود اوست.

آقا جان بیا و بساط این روانشناسی عامیانه و انگیزشی و زود ارضا شدن را جمع کن. شش ماهه فلان و بهمان شدن را جمع کن، حال خوبت را که در بوق و کرنا کردی، حال بدت را هم مردی بگو! چرا خودت را بهتر از آنچه هست می‌نمایی؟ از چه فرار می‌کنیم ما آدمیزادها؟ از همیشه خوب بودن دنبال چه هستیم؟ مگر نه اینکه گاهی رویش‌ها از غم است و اندیشیدن به تاریخ درون خودمان؟!

یکبار بیاییم برای درک کسی از نداشته‌ها و اتفاقات بد خودمان مایه نگذاریم. کمی وضعیت او را با وضعیت خودمان مقایسه نکنیم. کمی توصیه نکنیم، کمی فقط درک کنیم و بشنویم. اصرار به افشای حالش نکنید، وقتی نمی‌خواهد. چون نمی‌تواند همه چیز را بگوید و شاید تنهایی و تفکر بهترین راهکار او باشد.

فردا بیاییم همه ما بجای ورق زدن استور‌ی‌ها، کمی چند مقاله از تاریخ عملکرد خودمان ورق بزنیم و کمی سخن نگوییم و کمی برآورد کنیم ما برای جهان چه کردیم  شاید یک نشان از خودمان در این همهمه جهان برای حرکتی سازنده بیابیم...همین.

 

#قلم_نوشت #پرستومرادی #تاریخ #انسانیت #محیط_زیست #زمین #انسان #فناوری #کرونا

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۹/۰۲/۰۱
پرستو مرادی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی