نشانِ راه

قلم‌نوشت‌های یک مهندس مواد

قلم‌نوشت‌های یک مهندس مواد

نشانِ راه

نشان را علامت و نشانه معنا کرده‌اند. در اینجا نشان‌های راه زندگی در پیچ و تاب‌ها بیان می‌شود. آن نشان‌هایی که حافظ به زیبایی گفت:
از امتحان تو ایام را غرض آن است / که از صفای ریاضت دلت نشان گیرد

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

۱۲ مطلب با موضوع «کتابخانه :: روانشناسی» ثبت شده است

اول سلام خدمت شما

دوم بریم در مورد یه کتاب خوب با هم حرف بزنیم.

همه ما برامون پیش اومده که دچار انواع و اقسام شکست ها بشیم، چه شکست وسط یه بازی، چه شکست مالی، چه شکست عاطفی و هزار و یک نوع شکست دیگه. اما به نظرتون چطور میشه از دل این شکست بیرون بیایم و ادامه مسیر زندگی رو بهتر طی کنیم؟

همینطور که تو باغ کتاب قدم می زدم، چشمم به این کتاب « خرد شکست» افتاد. حقیقتش منم این روزها دچار  شکست های مختلف شدم و درونم پر شده از انواع و اقسام احساسات مختلف از حس گناه گرفته تا خشم، نفرت، شرم، اندوه و ... .

نویسنده همون شروع کتاب، حرف خوبی میزنه، میگه: «باید بفهمیم چطور شکست خوردیم که بفهمیم چطور موفق خواهیم شد» و بعد یه جای دیگه کتاب میزنه تو خال و میگه «شکست واقعی، شاید پی نبردن باشد». راست میگه، نه؟

یه جایی یادمه خونده بودم که زندگی ما رو مدام تو مسیر یه اشتباه قرار میده و تا زمانی که اصلاح نکنیم، خودمون رو هی تکرار و تکرار میشه تا بالاخره اون اشتباه تموم بشه.

این کتاب حرف های قشنگی داره، یه جا تو بحث شکست های عاطفی هم حرف نغزی میزنه و میگه «تجربه شما از شکست شخصی است و باید تا حد امکان از قضاوت دیگران دور بماند. برداشت دیگران به خاطر موانع عاطفی، فرهنگی، خانوادگی و کاری شان تحریف شده است و همیشه بهترین معیار برای زندگی شما نخواهد بود. در این زمانه تلاش برای جمع کردن لایک، سعی کنید تا حد امکان احساسات خود درباره شکست را از ارزیابی دیگران نسبت به آن رها کنید، هر چقدر هم که سخت به نظر برسد». خیلی این تیکه کتاب قابل تامله، چه بسا واکنش های ما بعد از شکست، به ویژه عاطفی به دلیل همون قضاوت های نابجا دیگران، بدتر شده باشه. پس یادتون بمونه وقتی شکست خوردید، شکست رو اول در درون خودتون و بی طرفانه بررسی کنین و بهایی به قضاوت و نظر اطرافیان ندین، چون هر چقدر هم که بخوان، باز در موقعیت شما نبودن.

 

کتاب خوبیه. من ازش یاد گرفتم، یه مقدار فعلا بی طرفانه تمام شکست هاموو بررسی کنم و به خودم زمان بدم که درون خودم حلش کنم و با این توصیه های باب شده امروزی پا نشم یهو بگم، الان یهو خوبم. گاهی یه سری چیزها یه مدت زمان میخواد.

این کتاب یه سری اصول هفت گانه با کلی مثال عینی گفته و چاپ اولش هم هست. بهتون خوندنش رو توصیه میکنم. یه کتاب کم حجم و خوندنی

مراقب خودتون و خوبی هاتون باشین

ارادتمند: پرستو

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۰۰ ، ۱۰:۴۸
پرستو مرادی

همه چیز بین آن دو از یک «ترس» شروع شد. روایت جدل بین دو نفر را می‌گویم.

در کتابفروشی قدم می‌زدم، به کتاب «فلسفه ترس» برخوردم و آن را خریدم. تا اینجا کتاب، نکات بسیار جالب و قابل تاملی را بیان کرده است. نکته اساسی که نویسنده در ابتدای کتاب بیان کرده است این است که «آنچه از آن می‌ترسیم و به چه میزان از آن می‌ترسیم، بستگی به درک و برداشت ما از جهان دارد، درک و برداشت ما از نیروهای خطرزایی که در آن هستند و اینکه چه امکاناتی برای حفاظت خودمان در برابر آن‌ها داریم. شناخت و تجربه ما از احساسات، مستقل از بستر اجتماعی‌مان، که احساسات در آن‌ها تجلی پیدا می‌کنند، نیستند». در جای دیگر نویسنده می‌گوید: « احساسات در بسترهای فرهنگی مختلف به شکل‌های کاملا متفاوتی ابراز می‌شوند... پس می‌توان گفت که احساسات وابسته به فرهنگ هستند».

در فصل معنای ترس نویسنده می‌گوید « ممکن است که به نظر بیاید که درک و برداشت و تفسیر شخص در معین کردن احساساتش نقشی حیاتی دارد».

نویسنده از ارسطو نقل می‌کند که « ما وقتی از چیزی هراسی نابجا، به شیوه‌ای نادرست، و یا در زمانی نادرست داریم مرتکب خطا می‌شویم».

نکته جالب‌تر این بود که نویسنده از ادموند برک نقل می‌کند « هیچ چیز به اندازه ترس آگاهی‌مان را از ما نمی‌رباید و عقل‌مان را زائل نمی‌کند» و سپس به سراغ ریشه ترس رفته و در نقل از دیگران می‌گوید که ترس ریشه در دوست داشتن دارد، در واقع ترس از چیزی نشات گرفته که فکر میکنیم دوست داشتنی های زندگی ما را تهدید می کند.

نویسنده تا سه فصل نخست حرف‌ مهمی را زده است که ما خودمان در ایجاد ترس‌ها و به‌طور کلی دیگر احساسات‌مان نقش داریم. یعنی تفسیر ما از وقایع است که احساسات ما را رقم می‌زند. چرا که ممکن است که در برابر یک مسئله یکسان، دو نفر واکنش و احساس متفاوت داشته باشند و این به بستر فرهنگی و برداشت آن‌ها مرتبط است.

این کتاب به نظرم خواندنی است.

برمی‌گردم به جدال آن دو نفر، شاید اگر اولی به جای سعی در تغییر خود رفتار و عمل و غلبه بر ترس، برداشت خود از ترس را تغییر می‌داد، جدال آن‌ها عمیق‌تر نمی‌شد و به طور خودکار رفتار تغییر می‌کرد. شاید اگر شناخت آن دو از بستر فرهنگی و رشد یکدیگر کامل‌تر بود، بهتر می‌توانستند احساسات همدیگر را معنا کنند.

ترس از ناکامی در رابطه، ترس از دست دادن، ترس از بی اعتمادی و... قدرت داوری صحیح را از افراد می‌گیرد، همانطور که بزرگان فلسفه هم اشاره کردند. پس به نظر می‌رسد که در زمان ترسیدن نباید حکمی صادر کرد یا تصمیمی گرفت، چون عقل قدرت لازم را ندارد. پس انسان بهتر است ابتدا برداشت خود از واقعه را درست معنا کند.

در آینده کمی بیشتر از این ترس حرف می‌زنیم.

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۰۰ ، ۲۱:۰۸
پرستو مرادی

خیلی از ما آدم‌ها دچار روابط عاطفی شده‌ایم که روح و روان و جسم ما را دستخوش رنج و ناراحتی کرده است. حتی اگر خود ما هم دچار این روابط نشده باشیم، بدون شک در اطرافیان خود شاهد عاشقان دلشکسته یا معشوق های آزرده خاطر بوده ایم.

دکتر سوزان فوروارد نویسنده خوب کتاب باج گیری عاطفی این‌بار در کتاب جدید خود انواع عشق های سمی، انواع عاشق های وسواسی، انواع واکنش های مخرب زمان پایان یک رابطه عاشقانه را شرح داده و در بخش دوم کتاب راهکارها و تمرین‌های بیرون آمدن از آسیب های این واکنش‌های مخرب را بیان کرده است.

 

کتاب خوبی است. خواندش را برای درک اهمیت اثرات آسیب های کودکی در روابط بزرگسالی پیشنهاد میکنم. همچنین اگر کسی را میشناسید که هنوز نتوانسته با شکست عشقی خود کنار بیاید و به معشوقش فکر می‌کند، بهتر است این کتاب را به او پیشنهاد کنید.

 

سوزان فوروارد روانشناس خوبی است و مسئله را در کتاب‌هایش به خوبی تشریح می‌کند.

امیدوارم شما هم مثل من از خواندن این کتاب لذت ببرید و بیاموزید چگونه عزت نفس، اعتماد و ارزشمندی خود را در روابط عاطفی حفظ کنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۰۰ ، ۱۰:۱۸
پرستو مرادی


همه ما روزهای تلخی را سپری کردیم و بدون شک در آینده هم ممکن است که روزهای تلخی را پیش رو داشته باشیم. چون مرگ از دست دادن عزیز یک واقعیت غیرقابل انکار است. چون ابتلا شدن به یک بیماری صعب العلاج هم برای برخی یک پیشامد ناگریز است و مثال های زیادی از تلخی هایی که همه ما با آن مواجه خواهیم شد. 

در این کتاب نویسنده خانم #شریل_سندبرگ به همراه آقای #آدام_گرنت در مورد گزینه دوم صحبت می‌کنند. گزینه‌ای که ما در نبود گزینه اول با آن مواجه هستیم. مثلا وقتی همسر ما فوت می‌شود و در مراسم تولد فرزندمان دیگر حضور او را نمی‌بینیم پس باید به گزینه دوم فکر کنیم.

این کتاب سرشار از روایت‌های واقعی از کسانی است که دچار رنج هایی شده‌اند، اما رنج آن‌ها به گنج تبدیل شده است. کتابی مبتنی بر مفاهیم علمی با یک روایت عالی و دوست داشتنی که شما را تا انتهای کتاب پیش می‌برد. 

نویسنده به خوبی مفهوم #تاب_آوری را توضیح می‌دهد. مفهومی که خیلی از ما از تاب آوری داریم، نوعی تحمل کردن است، اما قصه، قصه تحمل کردن نیست. شما یاد می‌گیرید که از سه موضوع شخصی‌سازی، فراگیری و تداوم یک رنج چگونه خود را خارج کنید. چگونه با یک فرد دچار رنج و اندوه رفتار کنید. چطور فرصت‌های تلخ را به نقاط رشد خود تبدیل کنید.

کتابی خواندنی است و مثل همیشه از کتاب‌های خوب #نشر_آموخته است.

کتاب هم قیمت بالایی ندارد، حتی کمتر از قیمت یک نوشیدنی در کافی شاپ است اما مفاهیم آن هزاران برابر بهتر و لذت بخش‌تر از آن نوشیدنی است. بخش‌هایی از کتاب را در چند اسلاید آورده‌ام، اما این کتاب را بسیار توصیه میکنم به:

کسانی که مدتی است دچار اندوه و ناامیدی هستند.
کسانی که می‌خواهند فرزندشان را افراد تاب آور و رو به رشد تربیت کنند.
کسانی که می‌خواهند سازمان تاب آوری در برابر مشکلات و سختی‌های عصر حاضر داشته باشند.
کسانی که می‌خواهند یک تحول خوب در زندگی خود ایجاد کنند.

امیدوارم مثل من از مطالعه این کتاب لذت ببرید.

 

 

بخش هایی از این کتاب

 


بخش های بیشتر در صفحه اینستاگرام قرار دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۰۰ ، ۱۲:۱۳
پرستو مرادی

همه ما خواه یا ناخواه به یک شخص یا موضوع یا کار #علاقه بسیار زیادی داریم و به نوعی آن فرد یا موضوع برای ما تبدیل به #عشق می‌شود. از دست دادن این عشق می‌تواند در افراد منجر به شکست عشقی شود. این از دست دادن می‌تواند به نوعی قطع رابطه، فوت فرد و... باشد. در واقع به تعبیری که دیگر با آن فرد ارتباط موثر و سالم را وجود ندارد. این از دست دادن عوارض روحی و جسمانی به دنبال دارد که می‌تواند آسیب زننده باشد. 
به تعبیر خود نویسنده: «#شکست_عشقی را می‌توان نوعی فشار و استرس روانی دانست که به بروز مشکلات هیجانی شدید و طولانی منجر می‌شود، عملکرد فرد را در حوزه‌های مهم زندگی مختل می‌کند و باعث کاهش کیفیت زندگی او می‌شود»

 


این کتاب که نویسنده آن یک روانپزشک حاذق است، به جای اختلال افسردگی و ... عنوان #سندرم_ضربه_عشقی را استفاده می‌کند. در ابتدا مفهوم شکست عشقی، انواع سندرم های ضربه عشقی را شرح می‌دهد. در ادامه به انواع آسیب‌ها و رفتارهای افراد در اثر این مسئله می‌پردازد. در فصل هایی به رابطه‌هایی که ممکن است شما در آن دچار ضربه عشقی شوید اشاره کرده، راه‌های خودیاری توضیح داده شده است. 

این کتاب واقعا کتاب عالی است. ارزش چند بار خواندن را دارد. ترجمه ای که من مطالعه کردم، بهترین ترجمه این کتاب از نشر #سایه_سخن با مقدمه دکتر علی صاحبی است. این کتاب نگاه ما را به آسیب های روابط و عوارض آن تغییر می‌دهد و توانایی ما را در درک افراد و حتی خودمان اگر دچار شکست عشقی شده باشیم، ارتقا می‌دهد. به ما یاد می‌دهد به کسی که دچار شکست عشقی شده نگوییم، گور باباش، اصلا لیاقت تو رو نداشت، ولش کن و... برعکس شما می آموزید که فرد باید بداند دلیل شکستش چه بوده که دوباره دچار رابطه اشتباه دیگری نشود. یاد می‌گیرند، غرق شدن در کار راهکار ترمیم درون نیست.

این کتاب را به کسانی که دچار یک شکست عاطفی شده‌اند پیشنهاد کنید و به آن ها کمک کنید که بدانند چطور می‌توانند حالشان را بهتر کنند. بدانند که برخی اختلال های رفتاری شان نظیر فراموشی و ... طبیعی است و این عوارض تمایل های غیرارادی مغز است.

امیدوارم از معرفی این کتاب لذت برده باشید، البته برخی دوستان در صفحه قبلی من این معرفی کتاب را مشاهده کرده بودند، اما با توجه به اتفاقات چند ماه گذشته برای برخی اطرافیانم، لازم دیدم این کتاب را مجدد در این صفحه بارگذاری کنم.

 


روزگارتان سبز ☘️ و روابط تان در مسیر تعالی و عشق تان مانا💚

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۰۰ ، ۲۱:۵۶
پرستو مرادی

خیلی از ما وقتی به خودمان می‌آییم، می‌بینیم که برخلاف میل باطنی تن به خواسته کسی داده‌ایم. خواسته ای که انجام دادنش درون ما طوفان به پا کرده بود و درون ما کشمکشی برپا کرده بود.
گاهی مجبوریم در رابطه‌ای بمانیم که آن طرف رابطه گفته اگر بروی، خودم را می‌کشم یا....
گاهی می‌شنویم، فلانی فرزندش را از ارث محروم می‌کند اگر...
یا گاهی کسی روی از ما برمی‌گرداند و اختلاف خودش را در آرامش مطرح‌ نمی‌کند...
یا کسی که پایداری دوستی اش را منوط به انجام برخی کارها می‌داند...
این ها نمونه هایی از باج گیری عاطفی است. خود ما هم جاهایی پیش آمده باج گیری عاطفی کرده باشیم. در واقع به گفته نویسنده، فرد باج گیر از ۲۰ مورد، ١٩ مورد متوجه باجگیری نیست.
این کتاب از بهترین کتاب‌هایی است که دو سال گذشته خواندم و مرا کمک کرد تا کمتر دچار تله باج گیری شوم و خودم هم متوجه باجگیری های خودم بشوم. گاهی اوقات تورق می‌کنم و باز از مطالعه آن لذت می‌برم.
از کتاب‌های خوب روانشناسی تخصصی است که قابل فهم برای همه ماست. قابل استفاده برای محیط کار، خانواده و... است.
قبلا در صفحه قبلی خودم معرفی کرده بودم. دلم نیامد به مخاطبین جدیدم در این صفحه معرفی‌اش نکنم.
بخوانیدش و از خواندش لذت ببرید و مراقب حرمت نفس هایمان باشیم.
از خانم شیخ جوادی هم بابت ترجمه بسیار عالی تشکر میکنم.

روزگارتان سبز☘️

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۹ ، ۲۱:۵۷
پرستو مرادی

همه ما ممکن است در اثر عوامل مختلف  افسردگی و اضطراب را تجربه کنیم. برخی از ماها میزان افسردگی و اضطراب‌شان به قدری بالاست که کارمان به داروهای افسردگی، اضطراب و اعصاب کشیده می‌شود.

جوهن هری که خودش سال‌ها مصرف‌کننده این داروهای افسردگی بوده، یک روز به این نقطه می‌رسد که حتی داروهای با بیشترین دُز مصرفی هم دیگر نمی‌تواند او را خوشحال کند. این نقطه درست زمان شروع پژوهش او درباره منشا اصلی افسردگی است. او به‌دنبال عواملی چیزی جز سروتونین و ... می‌رود.

جوهن هری متوجه می‌شود که ٩ عامل دلیل اصلی افسردگی هستند و بعد از بیان این ٩ عامل در بخش دوم کتاب، در بخش سوم به داروی ضدافسردگی می‌پردازد. دارویی که یک قرص نیست، بلکه مجموعه عوامل و تغییرهایی است که افسردگی، اضطراب و استرس ما را به شدت کاهش می‌دهد.

از جمله عوامل افسردگی یاد شده در این کتاب: نداشتن کار معنی‌دار، ارتباط نداشتن با دیگران، فاصله گرفتن از ارزش‌های معنی‌دار، فاصله گرفتن از دنیای طبیعی و... است.

جوهن هری به خوبی پرده از صنعت داروسازی داروهای افسردگی با درآمدهای بیش از ١۰۰ میلیارد دلاری برمی‌دارد و در کنار آن به شما نشان می‌دهد که بهبودی شما در گرو چه تغییرهایی است.

جوهن هری برخلاف روانشناسی عامیانه امروز که به شما می‌گوید، روی خودت کار کن و انفرادی بودن را ترویج می‌دهد، با بیان نتایج علمی به ما نشان می‌دهد که افسردگی ناشی از قطع شدن پیوندها و روابط است.

خواندن این کتاب را به همه توصیه می‌کنم، چون ممکن است که ما افسرده نباشیم اما با افزایش دانش خود می‌توانیم به بهبود افسردگی اطرافیان خود کمک کنیم.

حال دلتان خوب و روزگارتان سبز🍀🌱

ارادتمند شما: پرستو

از وب سایت بی پلاس نیز بابت معرفی این کتاب خوب، بسیار سپاسگزارم

از نشر پیکان و ترجمه خوب آقای مهدی قراچه داغی نیز تشکر می‌کنم.

بخش‌هایی از متن این کتاب در صفحه اینستاگرام من بارگذاری شده است

 

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۹ ، ۱۹:۲۱
پرستو مرادی

بی‌شک همه ما بارها از واژه #عشق استفاده کرده‌ایم. برای تفریح مورد علاقه، برای کار مورد علاقه، برای کتاب مورد علاقه و هزاران مورد خواستنی دیگر. در میان آن‌ها، نوع علاقه‌مندی به انسان بیش از هر چیزی، سنبل معنای عشق شده است. دلبسته آدمی که می‌شویم، می‌گوییم فلانی عشق من است یا من عاشق او هستم. اگر هم به این علاقه‌مندی نرسیم، می‌گوییم دچار «شکست عشقی» شده‌ایم و افسردگی و ناکامی بدی را تجربه می‌کنیم.

برخی طپش قلب، سرخ شدن گونه‌ها، لرزیدن دست‌ها را ناشی از عشق می‌دانند. برخی خجالت چشمان را نشان از علاقه پنهان می‌دانند یا «اگر دیدی جوانی بر درختی تکیه کرده....» ضرب‌المثل ما می‌شود.

فارغ از تمام بحث‌ها، نگاه به معنای صحیح عشق ما را از خیلی برداشت‌های اشتباه و تصمیم‌های اشتباه و تصورات اشتباه رها می‌کند. اگر با معنای عشق آشنا شویم، می‌توانیم آن را از هوس یا عاشق عاشق شدن تشخیص بدهیم.

دکتر فاطمی، استاد روانشناس دانشگاه هاروارد روزی در دانشگاه تربیت مدرس حرف زیبایی زد که «شاخص عشق رضایت در رابطه است» و چقدر این جمله ایشان عالی بود. برخی اوقات ما رضایت نداریم و اما همچنان تصور بر عشق داریم! ایشان در جای دیگر گفتند: «شخصیت‌های اضطرابی طپش قلب خود را پای عشق می‌گذارند» و با خودم می‌گویم چقدر خوب است که هم شخصیت خود را (از منظر اجتنابی، اضطرابی و ایمن بودن) بشناسیم و هم معنای درست عشق را که دیگر با هر نگاهی، هدیه‌ای، رفتاری خود را درگیر وادی خیالات نکنیم و مهم‌تر از آن عشق‌ورزی صحیح را بیاموزیم.

این کتاب به قلم #دکتر_ویلیام_گلسر (نویسنده کتاب #تئوری_انتخاب) و همسر ایشان کارلین گلسر و به ترجمه دکتر علی صاحبی و حشمت اباسهل است. خواندن این کتاب را به کسانی که می‌خواهند بدانند بالاخره محبت‌شان در رابطه‌شان عشق است یا نه، پیشنهاد می‌کنم.

این کتاب به عاشقی از منظر تئوری انتخاب می‌پردازد و نشر وزین #سایه_سخن آن را منتشر کرده است.

لازم به ذکر است که پیش‌تر نیز کتاب عالی تئوری انتخاب دکتر گلسر را معرفی کرده بودم

.

به امید روزهای لبریز از عشق در زندگی‌مان و انتخاب‌های صحیح بر پایه فهم معنای درست عشق

 

💕

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۹ ، ۱۸:۵۶
پرستو مرادی

این کتاب را خیلی دوست دارم، هر بار که ورقش می‌زنم، انگار برایم تازگی دارد و پر از حرف‌های آموزنده و خوب است. یکی از بهترین چیزهایی که از این کتاب در خاطرم نگه داشتم این است که جایی نویسنده می‌گوید ما افسردگی می‌کنیم. در واقع او مخالف واژه منفعل افسرده بودن است. می‌گوید ما افسردگی را انتخاب می‌کنیم چون افسردگی کردن از تغییر دادن شرایط کنونی برای ما راحت‌تر است.

این کتاب در ابعاد مختلف صحبت می‌کند از آموزش گرفته تا ازدواج و ... و در هر فصل شما درمی‌یابید که همه چیز به خود شما مرتبط است.  حتی استرس شما  یعنی زندگی باب میل شما نیست. پس برای کاهش استرس در راستای دنیای مطلوب خودت قدم بردار.

در واقع طبق گفته خود نویسنده «تئوری انتخاب یک روانشناسی کنترل درونی است و توضیح می‌دهد ک چرا و چگونه دست به انتخاب‌هایی می‌زنیم که مسیر زندگی ما را تعیین می‌کنند».

ویلیام گلسر از تجربه چهل سال روان‌پزشکی خود در این کتاب سخن می‌گوید.  به جرات می‌گویم بهترین کتاب روانشناسی است که تاکنون مطالعه کرده‌ام. کتابی که عمقی به مسئله درون شما می‌پردازد. خواندن آن را به همه توصیه می‌کنم. اعم از کسانی که می‌خواهند ازدواج کنند، معلم یا استادها، دانش‌آموزان و دانشجویان، مدیران و کارفرماها و ... .

و نکته مهم این کتاب ترجمه‌های متعددی دارد، اما ترجمه اصیل و بسیار خوب این کتاب ترجمه دکتر علی صاحبی است. ترجمه دیگری را که نگاه کردم نسبت به ترجمه ایشان ضعف دارد. خود مترجم  مربی مورد تایید انستیتو ویلیام گلسر است.

کتابی که من خواندم، چاپ ۲۸ام این اثر بود. هر چند طولانی است، اما جذاب و خواندنی است.
شما چه این  کتاب را خواندید؟ چه نظری در مورد آن دارید؟

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۹ ، ۲۳:۵۴
پرستو مرادی

 

پستی را امروز در اینستاگرام دیدم که در آن فردی بیان می‌کند که افراد فقیر ساعت 5 صبح بیدار میشوند تا دیروقت کار می‌کنند و... بعد می‌خواهد راه‌های پولدار شدن را بگوید که مطمئنا هم پول درآوردن در کمترین زمان!

این مسئله برای من از این منظر حائز اهمیت بود که این افراد درست دست گذاشتن روی یک مسئله رو به وخیم شدن بیشتر و آن هم «کم صبر شدن و ارضا فوری» آدم هاست. همه ما میخواهیم خیلی زود به اهداف خودمان برسیم، اصلا خود خدا در قرآن هم به این مقوله اشاره کرده است «وَ کانَ الانسانَ عجولا» (آیه 17 سوره اسرا).  اما این بی صبری و ارضا فوری این روزها خیلی بیش از گذشته دارد تقویت میشود و بدون شک آثار مخربش را هم خواهد گذاشت. شما می‌بینید که افراد سریع در یک رابطه عاطفی میخواهند زود به نتیجه برسند، اما در گذشته چنین چیزی نبود. صبر و بردباری بیشتری بر انسان ها حاکم بود. کیفیت روابط افراد با گذشته خوب تر نشده است. افراد زمانی لازم برای شناخت همدیگر اختصاص نمیدهند و این میشود که ناکامی در روابط بالا میرود.

از مسئله عاطفی که بگذریم، در مسئله درسی و مهارت محوری هم همین طور است، به عنوان مثال کاسبان زبان انگلیسی هر کدام یکی کتابی را منتشر کردند که شما یک ماهه و با همین کتاب زبان را یاد بگیرید، اما همه ما میدانیم که فرآیند یادگیری زبان یک مسئله زمان بر است. درست همان طوری که یک کودک زمان طولانی باید صرف کند تا زبان گفتاری خوبی پیدا کند.  چند بار شده ما بخواهیم پرونده زبان خود را سریع ببندیم؟ اما نخواستیم صبر کنیم و با اختصاص روزی یک یا دو ساعت مداوم در یک زمان طولانی زبان را یاد بگیریم؟ من هم اوایل تفکر اول را داشتم، اما وقتی سیستم را به سمت تفکر دوم سوق دادم، اتفاقا با ساده ترین کتاب ها اما در برنامه ای طولانی مدت توانستم مهارت هایی را یاد بگیرم، از جمله زبان انگلیسی

در مسئله ورزشی هم همین طور است، شما نمیتوانید بدون صعود به قله های کم ارتفاع تر از دماوند، یکباره بخواهید عزم صعود به دماوند را داشته باشید، شوخی که نیست، مسئله هم هوا شدن و ... مطرح هست. مسئله صعودزدگی و ... . پس میبیینم در مقوله ورزش هم یک ماهه یا سه ماهه کسی قهرمان نمیشود! یا قهرمان که نه در رشته ای حرفه ای نمیشود. یادم هست برای خوابیدن روی آب در شنا، خیلی تلاش کردم، برای مهارتی که روز اول میدیدم برای خیلی ها مثل آب خوردن است. مربی گفت، همه روز اول خیلی زیر آب رفتند، مهم تمرین کردن است.

حالا این افراد با حربه‌ها و گفته‌های بی اساس فقط دست میگذارن روی همان ماهیت عجول بودن انسانی ما و تورشان را پهن می‌کنند، ما باید مراقب باشیم. اصلا حرف آن آقا کاملا اشتباه بود، خیلی از بهترین ها و ثروتمندترین ها، حتی بیش از ساعت 5 صبح بیدار شدند و دیرتر از همه خوابیدند، آنها حتی بیان میکردند که انگیزه شان، آنها را بیدار میکند نه ساعت کوکی!

پس اگر وارد کسب و کاری شدید، به خودتان حق اشتباه بدهید و اینکه با مرور زمان یک کارمند موفق، پس از آن مدیر موفق و... خواهید شد. فریب اینکه میتوانستی 20 روزه پولدار شوی و ... را نخورید، یک درخت هم از زمان نهال شدن تا میوه دادن، زمان زیادی را باید سپری کند.

باید خودمان را واکاوی کنیم. این روزها ما حتی تحمل کمی دیرتر لود شدن موبایل یا کامپیوتر خودمان را هم نداریم. راستی چرا ما اینقدر کم طاقت شده ایم؟ چرا از خواندن متن های طولانی اجتناب می کنیم؟ چرا میخواهیم در یک نگاه، زود همه چیز را بفهمیم؟ به نظرتان زمان آن فرا نرسیده که کمی تامل کنیم و بیشتر در خود بنگریم؟

در روابط خود، در یادگیری مهارت‌ها، در افزایش ثروت خود، آهسته و پیوسته قدم بردارید و صبر کنید.

به عنوان پیشنهاد، همین مقوله کم صبری را هم در گوگل سرچ کنید، میبینید که افزایش بی صبری حتی چه تاثیرهای منفی بر بدن میگذارد. پس برای سالم نگه داشتن جسم و روان خودمان به خودمان برای یادگیری، برای ایجاد یک رابطه سالم و ... زمان بدهیم. از ماهیت عجول بودن فقط به عنوان محرکی استفاده کنید که جلوی اتلاف زمان شما را بگیرد و به شما بگوید شاید فردایی نباشد، امروز بهترین خودت باش

 

 

پیشنهاد میکنم حتما این ویدیو بارگذاری شده را هم ببینید. در خصوص همین مقوله ارضا فوری و آسیب شناسی آن است.

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۹ ، ۰۰:۰۵
پرستو مرادی