نشانِ راه

قلم‌نوشت‌های یک مهندس مواد

قلم‌نوشت‌های یک مهندس مواد

نشانِ راه

نشان را علامت و نشانه معنا کرده‌اند. در اینجا نشان‌های راه زندگی در پیچ و تاب‌ها بیان می‌شود. آن نشان‌هایی که حافظ به زیبایی گفت:
از امتحان تو ایام را غرض آن است / که از صفای ریاضت دلت نشان گیرد

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

۲ مطلب با موضوع «کتابخانه :: رمان :: ایرانی» ثبت شده است


از جمله کتاب‌هایی که واقعا دوستش دارم. می‌گفت وارد کتابفروشی که شده تا پشت کتاب‌ را خوانده، گفته این را برای پرستو می‌خرم.
آذر ٩٧ وارد آزمایشگاه شد و این کتاب را به من هدیه داد و هر از چندگاهی بازش میکنم و آن را می‌خوانم.

کتابی پر از دیالوگ‌های قابل تأمل و زیبا به قلم زیبای #مصطفی_مستور، جایی که دارد از تشکیل عشق می‌گوید و روند رشد یافتنش، جایی که چطور عاشق پرستو می‌شود.
اگر می‌خواهید یک عاشقانه زیبا و کوتاه بخوانید، این کتاب را پیشنهاد می‌کنم.

به نظرم همه یکی را لازم داریم که بگوید «تو برای من مثل نان هستی یا شبیه انسولین برای بیمار دیابتی».
راستی
تو یکی را داری به تو بگوید برایش ضروریت زندگی هستی؟

 



روزگارتان سبز و زندگی تان لبریز عشق

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۹ ، ۲۲:۱۰
پرستو مرادی


این روزها که شرایط اقتصادی حاکم بر کشور به مراتب بدتر از گذشته شده است، هشتگ‌ها و حرف‌هایی را می‌شنوم در باب کاش ایرانی نبودیم، کاش می‌رفتیم، یا #ایران جای ماندن نیست و هزاران حرف و سخن دیگر. جدای از همین دل‌گفته‌ها، حتی به خود من بارها گفته شده که چرا نرفتی؟ اگر می‌توانی برو، هنوز هم دیر نشده است.

همه این‌ها بهانه‌ای شد که دوباره کتاب «سرزمین نوچ» را که قبلا در صفحه قبلی خودم معرفی کرده بودم، مجدد در دستانم بگیرم و حرف‌های آرش، صنم، عماد، بهادر و ... را مرور کنم. درست جایی که عماد می‌گوید: «ببین اینجا هم Homeless دارد»! یا جایی که صنم می‌گوید:  «آرش اینجا به کسی مفتی حقوق نمیدن»!

#کیوان_ارزاقی ، خیلی قشنگ زندگی ایرانیان ساکن امریکا را به قلم کشیده است. جدال بین گفت‌وگوهای ما در باب #مهاجرت در کتاب جاری است. ارزاقی هم خوبی امریکا را می‌گوید و هم حقیقت زندگی امریکا را! قلمش آنقدر گیرا و صمیمانه است که احساس می‌کنی یک دوست مقیم امریکایی نسشته کنارت و دارد حرف می‌زند با همان تیکه‌های امریکایی لابلای فارسی حرف زدنش!

بهترین معرفی کتاب همان نوشته پشت کتاب است که می‌گوید: «دفتر کلاس اول دبستان، دستخط‌های کج و معوج، نقاشی، کاردستی،  آرشیو مجله‌ها و روزنامه‌ها، آلبوم عکس‌ها، خنزرپنزرهایی که سال‌ها از این خانه به خانه کشیدی حالا باید تکلیفش را مشخص کنی؛ وقتی تصمیم به مهاجرت می‌گیری. دو تا چمدان بیست و سه کیلویی، نه قدرت تحمل این همه خاطره را دارد و نه تو می‌توانی دل بکنی از همه چیزهایی که زمانی دلخوشی تمام زندگی‌ات بود...

وقتی آرش و صنم ایران را ترک می‌کردند، نمی‌دانستند مهاجرت به #امریکا با اتفاق‌های غیرمنتظره، شادی‌ها و تلخ کامی‌های بزرگی همراه است...».

پیشنهاد می‌کنم حتما این کتاب را دوستان بخوانند. از آن کتاب‌هایی است که باید روی برخی دیالوگ‌ها ساعت‌ها تامل کرد، درست جایی که نویسنده آسایش و آرامش را متمایز می‌کند برای ما، درست جایی که تاوارا حرف می‌زند.

حرف‌هایم در باب مهاجرت و ابزار تاسف‌هایی که برای من شد از اینکه نرفتم، بسیار است، بماند برای آینده حرف‌هایم، اما تا آن روز این #کتاب را بخوانید..


ممنونم از آقای کیوان ارزاقی بابت نگارش عالی این کتاب و همچنین نشر افق برای چاپ این کتاب

 

 

بخش های بیشتری از کتاب در صفحه اینستاگرام قرار گرفته است.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۹ ، ۲۱:۲۵
پرستو مرادی